|
- چو جای داد بود پادشاه دادگری
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- ای جهان را دیدن روی تو فال مشتری
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گل خندان خجل گردد بهاری
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- چو آفرید بتا روی تو ز دوده خدای
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- بخار دریا بر اورمزد و فروردین
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- خدایگان بزرگ آفتاب ملک زمن
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- توانگری و بزرگی و کام دل به جهان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- به فال نیک و به فرخنده روزگار جهان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- چون تن به جان و به دانش دل و به عقل روان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گل نوشکفته است و سرو روان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- همی روم به مراد و همی زیم به امان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- قویست دین محمد به آیت فرقان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- بدان گردیست آن سیمین زنخدان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم نشان ده از دهن تنگ دلستان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- نوروز بزرگ آمد و آرایش عالم
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- آن زلف سرافکنده بر آن عارض خرم
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |