دیوان علامه اقبال لاهوری

مضمون	مجموعه	دسته بندی
- هنوز همنفسی در چمن نمی بینم	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- از که از خمخانه ی فطرت بجامم ریختی	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- نتوان زچشم شوق رمید ای هلال عید	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- نعره زد عشق که خونین جگری پیداشد	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- نوری نادان نیم سجده به آدم برم	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- زندگی سوز و ساز به زسکون دوام	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- چه خوش است زندگی را همه سوز وساز کردن	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- ای که زخورشید تو کوکب جان مستنیر	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- خوری بکنج گلشن جنت تپید و گفت	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- خورشید به دامانم , انجم به گریبانم	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- خیز که در کوه و دشت خیمه زدابر بهار	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- گمان مبرکه بپایان رسید کار مغان	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- شنیدم کوکبی با کوکبی گفت	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- شبی زار نالید ابر بهار	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- نگاهم راز دار هفت و چار است	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- هستی ما نظام ما , مستی ما خرام ما	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- ز روی بحر و سر کوهسار می آیم	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- تو دانی که بازان زیک جوهرند	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- شنیدم شبی در کتب خانه من	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق
- یخ, جوی کوه را زره کبر و ناز	دیوان علامه اقبال لاهوری	اخلاق