|
- گفتم نشان ده از دهن تنگ دلستان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم که چه نامی ای پسر ؟ گفتا غم
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم که چرا چو ابر خونبارانم
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم صنما دلم تو را جویانست
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم صنما پیشه ی تو ؟ گفت ستم
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم چشمم کرد به زلف تو نگاه
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گفتم چشمم ز بس کزو خون آمد
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گر زلف تو سال و ماه لرزان بودی
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گر زلف تو را رخ تو منزل نشدی
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- گر از عشقش دلم باشد همیشه زیر بار اندر
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- کی عیب سر زلف بت از کاستن است
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- قویست دین محمد به آیت فرقان
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- فغان زان پریچهر عیار یار
غزلیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- فریاد کنم زان سر زلف تو بسی
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- غنودستند بر ماه منور
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- عارضش را جامه پوشیده است نیکویی و فر
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- شه مشرق و شیر زابلستانی
قصاید
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- شنگرف چکانیده تو را بر شکر است
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |
|
- شمشاد قد و نوش لب و عاج بری
رباعیات
|
دیوان عنصری بلخی |
ادبیات |