ز تو چون دیده ام اخلاص بسیار
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
ز تو چون دیده ام اخلاص بسیار
با خلاص تو من گشتم گرفتار
تماما اختیار من تو داری
دلم چون بردۀ خوبش نگهدار
ازین عرضم نرنجد خاطر تو
که می ترسم من از خوی تو بسیار
دعای من همین باشد شب و روز
که دریاری من باشی و فادار
بتو را از دل خود عرض کردم
ز روی راستی این است اقرار
بس است ای عشقری سودی ندارد
ازین یاوه سرائی دست بردار