تنها نگفته ام رخ زیبای گل کلاب
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
تنها نگفته ام رخ زیبای گل کلاب
از پای تا به سر توئی جانا گل گلاب
خوش کرده ام دو چیز ازین گلشن جهان
از گلرخان تو زگلهای گل گلاب
سردارگلرخان اگرت گفته ام بجاست
زانرو که شه بود سرگلها گل گلاب
امشب بیاد امدنت ای بهار ناز
کردم به خانه فرش سراپا گل گلاب
رنجیدۀ اگر زمن ای گلعذار من
دیگر نگویمت به مهما گل گلاب
دیده میان آب چو عکس رخ ترا
گفتم که سبزه کرده بدریا گل گلاب
گل کشتند بتربت مجنون چه فایده
سازید ایل گردن لیلا گل گلاب
سنجیده گفته ام سر موئی خلاف نیست
اعلی است روی دلبروادنی گل گلاب
سر تابپای یار گلابست عشقری
تنها نگفته ام زخ زیبا گل گلاب