املا
۱- هرگاه واژه های مختوم به واولهای / O ، / ú (واو مجهول ، واو معروف) مضاف ، موصوف یا منسوب قرار بگیرند ، پس از آنها یک {ی} میافزاییم :
واو مجهول
الف) به حيث موصوف :
سبو سبوی شکسته
شبو شبوی سفید
گلو گلوی خشک
نمو نموی سریع گلها
آبرو آبروی برباد رفته
گفتگو گفتگوی سودمند
ب) به حيث مضاف :
سبو سبوى من
شبو شبوی چمن
گلو گلوی آواز خوان
نمو نموی نباتات
ماهرو ماهروی من
آبرو آبروی کسان را نیابد ریخت
ج) به حيث منسوب :
سبو سبوی استالفی
شبو شبوی کابلی
ليمو لیموی هندی
ماهرو ماهروی سمرقندی
واو معروف
الف) به حيث موصوف:
بازو بازوی توانا
مو موی سیاه
رو روی سپید
خو خوی بد
ب) به حيث مضاف:
بازو بازوی رستم زابلی
مو موی پیر مرد
رو روی دیوارهای بلند
خو خوی کودکان
ج) به حيث منسوب:
خواجو خواجوی کرمانی
آهو آهوی ختنی
د) هر گاه حرف {و} در پایان واژه ها نمودار کانسونانت باشد ، در حالتهای موصوف ، مضاف و منسوب حرف دیگری در نوشته نمی آید و همین واو با کسره تلفظ میشود ؛ مانند:
دیو دیو سفید
غريو غریو جانگاه
جلو جلو اسپ
گاو گاو شیری
۲- با واژه هایی که مختوم به الف ممدوده /á/ باشند در حالاتی که موصوف مضاف و منسوب قرار گیرند یک {ی} افزوده میشود؛ مانند:
دانا دانای راز
صدا صدای گیرا
قبا قبای ابریشمین
شبها شبهای زمستان
هوا هوای بهار
ژرفا ژرفای شب
۳- واژه های دخیل از عربی که در اصل مختوم به همزه {ء} بعد از الف
باشند، همزه نوشته نمیشود در حالات موصوف، مضاف و منسوب مانند قاعدۀ 2 تنها یک {ی} به آنها علاوه میگردد؛ مانند:
امضا امضای استاد
ابنا ابنای زمانه
اشیا اشیای قیمتی
ارتقا ارتقای علمی
انشا انشای ساده
املا املای دری
علما علمای کلام
اجرا اجرای وظیفه
ايفا ایفای امور
انقضا انقضای مدت
۴- درواژههای مختوم به "های غیر ملفوظ" که در آنها حرف {ه } نمودار زبــر (فتحه ، واول / a/) است در حالات ،موصوف مضاف و منسوب نشانۀ {ء} بالای {ه} نوشته میشود ؛ مانند :
خانه خانۀ علم و فرهنگ
لانه لانۀ زنبور
اتحادیه اتحادیۀ نویسنده گان
دره دره غوربند
ستاره ستارۀ دنباله دار
قباله قبالۀ زمین
نامه نامۀ بی امضا
بنده بنده نفس
کارنامه کارنامه بزرگان
۵- هرگاه واژه های مختوم به "های غیر ملفوظ" با {-گان} یا {- ها} جمع شوند، "های غیر ملفوظ" حذف نمیشوید؛ مانند:
بنده بنده گان بنده ها
رونده رونده گان رونده ها
وابسته وابسته گان وابسته ها
ستاره ستاره گان ستاره ها
نویسنده نویسنده گان نویسنده ها
تشنه تشنه گان تشنه ها
۶- هرگاه با واژههای مختوم به "های غیر ملفوظ" هرگونه پسوند یا واژه های دیگر بیاید "های غیر ملفوظ" حذف نمیشود؛ مانند:
تشنه تشنه گی تشنه وار تشنه گونه
وارسته وارسته گی وارسته وار وارسته گونه
همبست همبسته گی
چگونه چگونه گی
نامه نامه ام نامه ات نامه اش
۷- هرگاه واژه های مختوم به "یای معروف" / I / و "دفتانگهای یایی" //ay úy oy áy در حالات موصوف، مضاف و منسوب آیند، پس از آنها چیزی در نوشته افزوده نمیشود ؛ مانند:
چوکی چوکی معلم
قیچی قیچی خیاطی
چای چای سبز
نی نی شکسته
بوی بوی خوش
خوی خوی بد
۸- باواژههایی که مختوم به حروف نمودار صامتها باشند در حالات موصوف، مضاف و منسوب یا هنگام پیوستن پسوندهای ضمیری و جمع و پسوند های نسبتی چیزی در نوشته علاوه نمیشود؛ مانند:
شعر: شعر نو ، شعر سعدی ، شعر من ، شعرم ، شعرش ، شعردری جلو: جلو کهنه ، جلواسپ، جلو او ، جلوم ، جلوش ، جلو چاچی،
گل: گل سرخ ، گل نارنج ، گل تو ، گلم ، گلش ، گل روسی،
قلم: قلم خودکار قلم هوشنگ قلم ،تو قلمم ، قلمش ، قلم جاپانی
۹- "های ملفوظ" نیز حرف نمودار صامت است. بنابراین، باواژه هایی که
مختوم به این حرف باشند در حالات موصوف ، مضاف و منسوب نیز در حالت پیوستن پسوند جمع یا پسوندهای ضمیری نسبتی و تنکیر، چیزی در نوشته افزوده نمیشود؛ مانند:
کوه: کوه بلند کوهی (نسبتی) کوهها، کوهی (نکره).
کلاه: کلاه سیاه کلاه احمد کلاه من كلاهم، کلاهش، کلاه ،عسکری،
کلاهها، کلاهی (نکره)،
نگاه: نگاه افسونگر، نگاه دلدار، نگاه کودک ، نگاهم، نگاهش، نگاه عاشقانه، نگاهها، نگاهی(نکره)
راه: راه دور، راه پغمان ، راهم راهش، راهها، راهی (نکره).
ماه: ماه نو، ماه نخشب، ماه ، من ،ماهم ،ماهش ماه عیسوی، ماهها، ماهی (نکره).
۱۰- واژه هایی که با آنها ضمایر "مان، تان، شان" بیایند آن واژه ها از این ضمایر جدا نوشته میشوند؛ مانند :
قلم مان ، قلم تان ، قلم شان ،
راه مان ، راه تان ، راه شان ،
زنده گی مان ، زنده گی تان ، زنده گی شان
۱۱- پسوند نکره، پسوند اسم معنی و پسوند صفت نسبتی با واژه های مختوم بـه الف ممدوده {ا} ، واو معروف و مجهول {و} و های غیر ملفوظ {ه} به شکل "یی" نوشته میشود.
الف) واژه های مختوم به {ا}
دنیا: دنیایی میخواهم پراز صلح و صفا. (پسوند نکره)
دانا: دانایی ، تواناییست. (پسوند اسم معنی)
اعتنا: به من اعتنایی ننمود. (پسوند تنکیر)
آسيا: مسابقات فتبال آسیایی به زودی آغاز میشود (پسوند صفت نسبتی)
ب) واژه های مختوم به واو معروف و مجهول { و}
لیمو: پروین پیراهن لیمویی پوشیده بود. (پسوند صفت نسبتی)
دو: دویی در بین دوستان ناپسندیده است. (پسوند اسم معنی)
مو: او سرمویی هم به برادرش علاقه نداشت. (پسوند وحدت)
ج) واژه های مختوم به های غیر ملفوظ {ه}
نامه: نامه یی به برادرم فرستادم (پسوند نکره)
سرمه: او پیراهن سرمه یی پوشیده بود. (پسوند صفت نسبتی)
بنده: مبارزان زنجیرهای بنده گی را گسستند. (پسوند اسم معنی)
د) پسوند های اسم معنی و تنکیر و ضمیری در واژه های مختوم به {ی} چنین نوشته میشوند
صوفی: صوفیی آن است که هر چه در کف داری بدهی...
( پسوند اسم معنی)
(خواجه عبدالله انصاری)
یا: صوفیی میگشت در دور افق ... (پسوند نکره)
(مولوی)
کشتی: کشتیی از دریا میگذشت. (پسوند نکره)
یا: کشتیم ، کشتیت ، کشتیش ، کشتی مان (یم ، یت ... نشانه های ضمیری)
زنده گی: زنده گیم ، زنده گیت ، زنده گیش ، زنده گی تان (یم ، یت ... نشانه های ضمیری)
۱۲- {ای} تنها در یک مورد و در ضیغه مفرد مخاطب فعل ماضی قریب یا صيغۀ، مفرد مخاطب فعل حال اخباری نوشته میشود:
تو در خانه ای ، تو رفته ای ، گفته ای ، برده ای ، خورده ای.
یا: در خانه ام در خانه ایم
درخانه ای در خانه اید
درخانه است درخانه اند (درخانه استند)
ویا : رفته ام رفته ایم
رفته ای رفته اید
رفته است رفته اند (رفته استند)
۱۳- واژههای مختوم به الف ممدوده {ا} و{ی} و واومعروف و مجهول
{و} وهای غیر ملفوظ {ه} هنگام پیوستن با پسوندهای اضافی به گونۀ زیر نوشته میشوند :
پا: پایم، پایمان، پایت، پایتان ، پایش ، پای شان ،
جای: جایم، جای مان، جایت، جای تان، جایش ، جای شان ،
آرزو: آرزویم ، آرزوی مان ، آرزویت ، آرزوی تان ، آرزویش ، آرزوی شان ،
خانه: خانه ام ، خانه مان ، خانه ات ، خانه تان ، خانه اش ، خانه شان،
نامه: نامه ام ، نامۀ مان، نامه ات نامۀتان ، نامه اش ، نامۀ شان.
زنده گی: زنده گیم زنده گی مان ، زنده گیت ، زنده گی تان ، زنده گیش ،
زنده گی شان.
۱۴- "است" ، "استند" و "اند" چنین نوشته میشوند :
الف) پس از واژه های مختوم به الف ممدوده {ا}،
دانا: داناست داناستند دانایند
توانا: تواناست تواناستند توانایند
کجا: کجاست کجاستند کجایند
ب) پس از {و} معروف و مجهول،
(۱) پس از واژهٔ مختوم به واو مجهول
نيكو: نیکوست نیکوستند نیکویند
بدخو: بد خوست بد خوستند بد خویند
روبه رو: روبه روست روبه روستند روبه رویند
(۲) پس از واژۀ مختوم به واوهای صامت //ew/ áw/ aw
نو: نواست نواستند(هستند) نواند
جلو: جلو است جلو استند(هستند) جلواند
گاو: گاو است
هزار ناو: هزارناو است
ريو : ریو است
ديو : دیو است
(۳) پس از واژه های مختوم به {ی} معروف و برخی از دفتانگهای یایی،
زنده گی زنده گیست
مبتدئ مبتدیست
علمی علمیست
طبيعي طبیعیست
شخصی شحصیست
زیبایی زیباییست
دانایی داناییست
(٤) پس از واژههای مختوم بههای غیر ملفوظ و تمام صامتها،
خانه خانه است
لانه لانه است
گواه گواه است
زنده زنده است
چنین چنین است
دیوار دیوار است
نزدیک نزدیک است.
(٥) فعل "نیست" و واژههای پرسشی "کیست" و "چیست" به همین گونه نوشته میشوند.
١٥- پیشوندها :
پیشوندها در زبان دری به دو بخش عمده جدا میشوند: پیشوندهای صرفی
(تصریفی) و پیشوندهای واژه ساز(اشتقاقی).
پیشوندهای صرفی بدین گونه مشخص میشوند:
(۱) پیشوند {می} یا {همی}
هر گاه این پیشوند در جلو فعلهای آغاز شده به صامت قرار گیرد، با ماده یا اصل فعل پیوسته نوشته میشود؛ مانند:
میگفت ، میروم ، میدانستم ، میخواست ، میرفت ، میدید.
همیگفت ، همیروم ، همیدانستم ، همیخواست ، همیرفت ، همیدید.
هرگاه با فعلهای آغاز شده به مصوتهای "الف مفتوح، مكسور و مضموم" بیاید، باز هم با فعل پیوسته نوشته میشود؛ مانند:
انداخت میانداخت
افروخت میافروخت
انگیزد میانگیزد
ایستاد میایستاد
افتاد میافتاد
افتد میافتد
هرگاه با واژه هایی که با {و} و {ی} آغاز مییابند، بیاید بدین گونه نوشته
میشود:
میورزد میوزید مییافت مییازید.
و اما هرگاه بافعلهای آغاز شده به مصوت {آ} بیاید، جدا نوشته میشود؛ مانند:
آراست می آراست
آمد می آمد
آرمید می آرمید
آزمایند می آزمایند
آسایند می آسایند
(۲) پیشوند {ب} که همواره با فعل میآید به این گونه نوشته میشود:
هرگاه با فعلهای آغاز شده به حرف نمودار صامت بیاید با فعل پیوسته نوشته میشود، مانند:
بگفت ، برفت ، بزد ، ببیند ، ببین ، برو ، بخوان ، بگمار.
هر گاه با فعلهای آغاز شده به حروف نمودار مصوت (الف مفتوح يا مضموم) بیاید {ا} حذف میگردد و پیش از فعل {ی} افزوده میشود، مانند:
افگند بیفگند
افروز بیفروز
افتاد بیفتاد
انداخت بینداخت
هرگاه با فعلهایی که با "الف مکسور" آغاز شده باشند، بیاید الف آن نوشته
میشود، مانند:
ایستاد بایستاد ایستد بایستد
هرگاه با فعلهای آغاز شده به حروف نمودار مصوتهای {ی} و {و} بیاید مانند صامتها پیوسته با فعل نوشته میشود، چون:
یافت بیافت
ورزید بورزید
وزید بوزید
و اما اگر بافعلهای آغاز شده به حرف نمودار {آ} ،بیاید، میان پیشوند و اصل فعل {ی} افزوده میشود و در نگارش علامۀ "مد" از آغاز فعل حذف میگردد، مانند:
آید بیاید
آورد بیاورد
آمد بیامد
آراست بیار است
آشفت بیاشفت
(۲) پیشوند نفی {ن} به این گونه نوشته میشود:
هرگاه با فعلهای آغاز شده با حروف نمودار صامت بیاید پیوسته با فعل نوشـه میشود ؛ مانند:
نخورد، نرفت، نکرد، نوزید، نگفت، نیافت.
هر گاه با فعلهای آغاز شده به حروف نمودار مصوت ( الف مفتوح يا مضموم) بیاید، میان این پیشوند و اصل {ی} افزوده میشود و الف آغازین فعل حذف میگردد، مانند:
انداخت نینداخت
افروخت نیفروخت
افروز نیفروز
درواژه های "ایستاد" و "ایستد" به این شکل نوشته میشود:
ایستاد نایستاد
ایستد نایستد
و اما هرگاه با فعلهای آغاز شده با حرف نمودار {آ} بیاید میان این پیشوند
واصل فعل، {ی} افزوده میشود و علامۀ "مد" {~} حذف میگردد؛ مانند:
آمد نیامد
آراست نیاراست
آورد نیارود
(۳) پیشوند نهی { م- } نیز خصوصیت پیشوند نفی را دارد و با فعلهای آغاز شده به حروف نمودار صامت پیوسته نوشته میشود، مانند:
مکن، مرو، مخور، مزن، منشین، مگو، مخوان،
و اما هرگاه با فعلهای آغاز شده به حروف نمودار مصوت بیاید، مانند پیشوند نفی نوشته میشود، چون:
افروز: نیفروخت میفروز میفروزید
افگن: نیفگند میفگن میفگنید
آ : نیامد میا میایید
ایست: نایستاد مایست مایستید
(۳) پیشوند های واژه ساز
پیشوند های واژه ساز تاحد امکان باید با اصل واژه پیوسته نوشته شوند ؛ مانند:
ام: امروز ، امشب ، امسال ،
بی: بيكار، بیدل ، بینوا ، بیرنگ ، بیدرنگ.
هرگاه پیشوند {بی} باواژه هایی بیاید که با حروف نمودار مصون
{آ ، ا} آغاز شوند ، جدا نوشته میشود، مانند:
بی آب ، بی آبرو ، بی آزار ، بی ادب ، بی اراده ، بی انصاف .
همچنان هرگاه به حیث پیشینه به کار رود از اصل واژه جدا نوشته میشود، مانند: بی چون و چرا ، بی گفت و شنود ، بی خورد و خواب.
پسوندها نیز مانند پیشوندها تاحد امکان با واژه ها پیوسته نوشته میشوند، مانند: نیلگون ، نیلفام، ستمگر، باغبان ، بهتر، بهتربن ، پریوش ، ماهوش، مهوش، دانشمند، هدفمند، گلزار ، نیستان.
۱۷ - پسینۀ {را} از واژهها حدا نوشته میشود، مانند:
کتاب را، قلم را، آدم را، وی را، این را، آن را، فرهنگ را، دانش را ،
دیوان را ، مشکل را .
۱۸- پسوند جمع {-ها} با واژه ها پیوسته نوشته شود، چون :
كتابها ، قلمها ، دستها ، دلها ، باغها ، جنگلها ، کوهها، چوکیها ، الماریها، آدمها، عربها ، افغانها ، ایرانیها ، هندیها، آسیاییها ، افریقاییها ،آمریکاییها، جایها ، پایها، مويها، جويها ، رويها.
هرگاه واژههایی که به "های غیر ملفوظ" پایان یافته باشند در صورت جمع بستن با "ها" ، {ه / هـ / ـه } پایان واژه حذف نمیشود ؛ مانند:
نامه - نامه ها ، خانه - خانه ها، جامه - جامه ها، افسانه - افسانه ها
دلارام ،دلاویز، نیکنام ، نیکبخت، خوشحال ،جهانبینی، جهانشناختی، دستنویس، جهانگرد ،آسمانخراش ،آموزشگاه پرورشگاه ،باشگاه ،دانشگاه، گفتگو، جستجو، دوستدار، هیچکاره و امثال اینها.
و اما این واژه ها: پیرهن چاک، افسون کنان شست و شو، شکست ناپذیر، عدالت شعار شماتت ، ورزی که یکجا نوشتن آنها سبب دشواری و ثقلت در خواندن میشود، باید جدا نوشته شوند.
۲۰- تنوین (دوزبر، دو زیر، دو پیش در حرف آخر واژه ها):
تنوین تنها بر واژههای عربی نوشته میشود و در زبان دری تنها تنوین "دوزبر" بر واژه های عربی رایج میباشد که قواعد نوشتن آن چنین است:
الف) بنابر قاعدۀ کلی و رایج در پایان واژه مورد نظر "الفـی" میافزاییم و بالای آن "دوزبر" مینویسیم، مانند:
اصلاً ، اجمالاً، احتمالاً، اساساً ، حتماً ، قسماً ، عيناً ، مثلاً ، ابداً ، فوراً ، مختصراً، حقيقاً ، نسبتاً ، موقتاً ، ذاتاً ، عجالتاً ، ندرتاً.
ب) تنوین "دو زبر" در واژههای عربی مختوم به همزه {ء} برسر همزه نوشته میشود، مانند:
استثناء استثناءً
جزء جزءً
۲۱- واژه های همزه دار:
همزه {ء} ویژه واژه های عربیست.
همزه در واژههای عربی هم در آغاز هم در میانه و هم در انجام می آید و شیوهٔ نوشتن آن دستورهای ویژه یی دارد؛ اما بحث ما در بارۀ طرز نوشتن "همزه" در واژه های دخیل عربی در زبان دریست که به گونه زیر نوشته میشود :
(۱) در آغاز واژههای عربی به شکل {ا} نوشته میشود، مانند:
اتفاق ، اتحاد، امت ، اصحاب ، ایجاد ، امتنان.
(۲) هرگاه همزه در پایان واژهها بر کرسی {ا} یا {و} نشسته باشد، همزه حذف نمیشود، مانند:
مبدأ مبدأ زبان دری
لؤلؤ لؤلؤ ناب و نایاب
رؤیت رؤیت هلال
(۳) در آن دسته از واژههای عربی که بر وزن "فاعل" ، " فواعل" و "فعائل"، باشند در زبان دری به جای همزه {ی} نوشته میشود، مانند:
اصل عربی (بروزن فاعل) املای دری
قائل قایل
سائل سایل
مائل مایل
جائز جایز
اصل عربی (بروزن فواعل) املای دری
فوائد فواید
نوائب نوایب
جوائز جوایز
عوائد عوايد
زوائد زواید
اصل عربی (بروزن فعائل) املای دری
شمائل شمایل
قبائل قبایل
دلائل دلایل
حمائل حمایل
اوائل اوایل
مسائل مسایل
فضائل فضایل
(٤) هرگاه حرکت حرف ماقبل همزه فتحه باشد، همزه بر کرسی {ا} نوشته میشود، مانند:
تأثير، تأليف ، تأويل ، تأريخ ، رأس ، يأس ، مأمور.
(٥) هرگاه حرکت ماقبل همزه ضمه باشد، همزه بر کرسی {و} نوشته میشود، مانند:
مؤمن ، لؤلؤ ، مؤتمن ، مؤذن .
(٦) همزۀ ماقبل متحرک برکرسی {و} اول نوشته میشود، مانند:
رؤوف، داؤود، رؤوس، شؤون .
(۷) همزۀ مکسور ماقبل متحرک بر کرسی {ی}یای بی نقطه نوشته میشود،
(۸) همزۀ مفتوح ماقبل ساکن بر کرسی {ا} نوشته میشود، مانند:
مسأله، مسألت.
(۹) همزه مفتوح ماقبل {ی} (یای بی نقطه) نوشته میشود، مانند:
هیئت ، خطيئت ، بريئت.
(۱۰) همزۀ مكسور ماقبل ساکن بر کرسی {ی} یای بی نقطه نوشته میشود، مانند:
اسئله (جمع سؤال) ، افئده (جمع فؤاد به معنای دل) ، تخطئه.
(۱۱) همزۀ ماقبل مضموم و ما بعد الف بر کرسی {و} نوشته میشود، مانند:
سؤال، فؤاد.
(۱۲) همزۀ مضموم ماقبل ساکن و ما بعد {و} بر کرسی {و} نوشته میشود، مانند:
مسؤول ، مرؤوس ، مشؤوم.
(۱۳) واژه های مآخذ (جمع مأخد ) ، لالى (جمع لؤلؤ) ، مال ، مآب ، مآثر، متحد المآل ، اجراآت ، اقتضا آت، قراآت (جمع قرائت) ، منشآت ؛ جرأت ، قرائت، تبرئه ، ارائه ، رائت، توطئه ، تخطئه ، نشأت و دنائت به همین شکل نوشته میشوند.
(١٤) واژه هایی که در اصل عربی همزه ندارند، بدون همزه نوشته میشوند، مانند:
موفق ، موقت ، موظف ، موجر، مصون.
(١٥) واژههایی که در اصل عربی همزه دارند در شکل فاعلی و مفعولی با همزه نوشته میشوند ؛ مانند :
مؤرخ (از تأریخ مؤدب) (از تأديب) ، مؤكـد (از تأکید)، مؤنث (از تأنيث)، مؤخر (از تأخیر)، مؤثر (از تأثیر).
(۱۷) همزه یی که در پایان واژه های عربی بدون کرسی نوشته میشود، حذف نمیگردد، مانند:
سوء و جزء (جزو) وشی (در زبان دری این واژه به شکل "شی" و جمع
آن "اشیا» نوشته میشود.)
۲۲- الف مقصوره:
در عربی "الف مقصوره" باییست ({ی}) در پایان واژه ها که {ا} خوانده میشود.
چنین واژهها در املای دری مانند اصل عربی نوشته میشوند، مانند: عیسی موسی مصطفی ، معنی ، مرتضی ، یحیی ، فتی ، حتی ، مجتبی ، صغری ، کبری ، اعلی ، ادنی، الى ، اولى ، على.
هرگاه چنین واژه ها مضاف، موصوف، منسوب و در عبارتها و ساختار های دستوری دیگر واقع شوند ، {ی} به صورت {۱ا} نوشته میشود و قاعدۀ واژه های مختوم به {ا} نوشته میشود و قاعدۀ واژههای مختوم به {ا} بر آنها تطبیق میگردد، مانند:
عیسای عیسی مریم
موسی موسای کلیم الله
معنی معنای واژه،ها واژههای چندین معنایی
لیلی لیلای قشنگ من، کرشمه لیلایی
شوری شورای وزیران
يحيى یحیای برمکی
هرگاه این گونه واژه ها منسوب قرار گیرند در زبان عربی به صورت زیر نوشته میشوند:
موسوی موسی
عيسى عیسوی
معنى معنوی
گنجه گنجوی
قبیله قبیلوی
واما در املای زبان دری اشکال زیرین را به خود میگیرند:
موسی موسایی
عیسی عیسایی
معنی معنایی
گنجه گنجه یی
قبیله قبیله یی
واژه های زیر در حالتهای فاعلی و مفعولی به دو شکل نوشته میشوند:
شكل فاعلی شكل مفعولی
مدعى مدعا
محتوى محتوا
مستوفی مستوفا
مقتضی مقتضا
منتهى منتها
نوشتن واژههای عربی ،بلوی ،تقوی ،قوی مبتلی، مصفی و مستثنی در زبان دری با "الف" مرجح دانسته میشود؛ مانند:
بلوا، تقوا، قوا، مبتلا، مصفا، مستثنا.
۲۳- هرگاه واژهٔ "ابن" در آغاز و پیش از اسم خاص آید، چنین نوشته میشود:
ابن سينا ، ابن بطوطه ، ابن رشد، ابن احمد ، ابن زید.
و اما هرگاه "ابن" در بین دو اسم خاص آید، {ا} آن در نوشته حذف میشود؛ مانند:
محمد بن احمد دقیقی بلخی ، عیسی بن مریم ، یحیی بن خالد برمکی، حمزه بن حسن اصفهانی ، حمزه بن علی.
٢٤- هر گاه واژه های "بعضی، برخ، بخش" در عبارتهای اضافی، توصیفی و نسبتی آیند، چنین نوشته میشوند:
بعضی مردم ، برخ اول ، بخش دیگر، اما اگر پس از آنها پیشینه "از آید، چنین نوشته میشوند:
بعضی از مردم، برخی از این کتاب، بخشی از گفته های افلاطون.
و اگر نکره واقع شوند (به سان دسته یی، گروهی، عده یی) به شکل زیر نوشته میشوند:
بعضی این طرف رفتند و برخی آن طرف.
برخی به موضوع دلچسپی نشان دادند و برخی بیتوجه ماندند.
بعضیها باور دارند و برخیها آن را نمیپذیرند.
٢٥- واژه های "این" و "آن" جدا نوشته میشوند، مانند:
این مکتب ، این خانه ،
این مرد ، آن زن ، آن شخص ، آن دکان ، آن دفتر، آن طرف.
این زمان، آن زمان، این وقت، آن وقت، این چنین، آن چنان، این کس
آن کس ، این طور، آن طور، این گونه، آن گونه، این سو، آن سو، این جا، آن جا، این که ، آن گاه .
همچنان واژههای "همین" و "همان" نیز جدا نوشته میشوند، مانند:
همین که ، همان گونه، همین طور، همان طور، همین سان، همان سان
٢٦- {که} از واژهها جدا نوشته میشود، مانند:
مردی که آمد، چنان که گفته آمد، وقتی که گفتی، زمانی که مطمئن شدی.
و اما واژه های "چگونه"، "چرا"، "چطور"، "چنانچه"، "آنچه" و "آنکه" به همین شکل نوشته میشوند.
۲۷- واژۀ "هیچ" جدا نوشته میشود، مانند:
هیچ چیز، هیچ کس، هیچ گونه هیچ صورت هیچ جا، هیچ وقت، هیچ گاه
هیچ یک، هیچ کدام.
۲۸- {کی} و {چی} پرسشی به شکل زیر نوشته میشوند:
کی می آید؟ کی گفت؟ توبه کی گفتی؟ چی گفتی؟ چی میخواهی؟ چی
چیزی میتواند ترا مطمئن گرداند؟
۲۹- واژه های عربی به وزن تفعل چنین نوشته میشوند:
تعیین تمییز تغییر (بادو {ی})
۳۰- ترکیبات عربی مستعمل در دری جدا نوشته میشوند، مانند:
آن شاء الله ، عن قريب ، مع هذا ، مع ذلک ، من جمله ، عل هذا ، من بعد.
۳۱- پیشینه ندای {ای} از واژهها جدا نوشته میشود، مانند:
ای خدا ، ای دوست ، ای مردم ای یار ای که از راه دور آمده ای
۳۲- این واژه ها با دو {و} نوشته میشوند
کاووس ، طاووس ، سیاووش ، كيكاووس.
۳۲- برخی از نامهای خاص اروپایی که نوشتن آنها با {ط} متداول شده است، باید به همان گونه نوشته شوند، مانند:
سقراط، افلاطون، ارسطو.
و اما برخی از واژههای دیگر دخیل با {ت} نوشته میشوند، مانند:
اتاق ، اتریش، ایتالیا، بریتانیا ، امپراتور، پترول.
٣٤- واژهها و ترکیبات زیر بدین شکل نوشته میشوند:
درست نادرست
بالخصوص باالخصوص
بالعموم با العموم
بالاخص باالاخص ، بلاخص
بالكل با الکل
بالعكس با العكس
بالاخر بالاخره ، باالاخره
خوشنود خشنود
خورشید خرشید
خورسند خرسند
خورد (کوچک) خرد
کمک کهمک ، کومک
و اما واژههای زیر به دو شکل به معنیهای مختلف نوشته میشوند:
ادا کننده ترک کننده
سپاسگزار سپاسگذار
شکر گزار شکر گذار
نماز گزار نماز گذار
خدمتگزار خدمتگذار
۳۵- واژه ها و اصطلاحهای دخیل اروپایی به این شکل نوشته میشوند: فيودالیزم، سوسیالیزم، کمونیزم، انترناسیونالیزم ، انارشیزم ، رویزیونیزم سکتاریزم ، شووینیزم ، صهیونیزم ، لیننیزم ، مارکسیزم ، میلتـاریزیم ، ناسیونالیزم، کاپیتالیزم ، نازیزم ، لیبرالیزم، ریالیزم، رمانتیزم ، کوبیزم ، دگماتیزم ، پراگماتیزم، اگزستانسیالیزم.
ایدیولوژی ، بیولوژی ، سوسیولوژی ، سایکولوژی ، پسیکولوژی ، پداگوژی، دما گوژی ، آرکیولوژی ، زولوژی ، میتودولوژی .
ایدیال ، ایده ، دموکراتیک ، دموکراسی ، اکادمی ، پاسیف ، اکتیف ، تلفون، تلگراف ، تلگرام ، تلویزیون ، فلم، کامره ، کست ، ترانسفارمر، پاراگراف ، میخانیک، پروفیسور، داکتر ، پلیس رنسانس، استتیک ، سیمینار، جنرال ، برس (برس بوت) ، بورس (بورس تحصیلی) ، بیوگرافی ، اتوبیوگرافی ، لیسانس، لیسانسه، یونیورستی ، میناتور ، میناتوری.