والقرنین مورد نظر قرآن کتاب مقدس مسلمانان، کی و او چه خصوصیاتی داشت ؟

همانطوریکه مبرهن است، ریشه واژه ذوالقرنین، ( قرن = Corn) است، که بمعنی « صاحب تاج دو شاخ» میباشد. چنانچه ذوالقرنینی ، که از قصه ها و کارهای او در آیات ( ۸۳ الی ۱۰۱ ) سوره (۱۸) کهف، قرآن کتاب مقدس مسلمانان، تذکر رفته است. نامبرده از نظرابوریحان البیرونی دانشمند شهیر دربار غزنه، یک مرد قوی، صالح، شجاع و یکتا پرست بوده، طوری که او تمام کشورهای روی زمین را یک کشورساخته بود و تمام آبادانیهای روی زمین « از جمله شهرجابلقا محل طلوع آفتاب و شهرجابلسا ، محل غروب آفتاب» را مشاهده نموده بود، از خروج و طغیان یاجوج و ماجوج به بلاد دیگر، درشرق و شمالغرب زمین، آنهم با ساختن سدی از « آهن و سرب» جلوگیری و ممانعت کرده بود.
بنابرین بدلیل اینکه سکندر« مقدونی» نیزهر کشوری را که خواسته بود، بر آن غالب شده بود و هم ازینکه او همیشه در عملی کردن مقاصد خود از حکمت کار میگرفت و در حل مشکلاتی که برای او روی میداد، به رأی معلم خود « ارسطو»، عمل میکرد. فلهذا مردم سکندر « مقدونی» را ذوالقرنین میگفتند. چون اخباری را که از سکندر ذکر کرده اند، به حکایاتی که در قرآن از ذوالقرنین یاد شده، شبیه است. اما سدی را که ذوالقرنین ساخته بود، در قرآن نص « آشکار» نیست، که این سد در کجای زمین بوده است.
گرچه ابوریحان علاوه از سکندر «مقدونی» و افراد چند دیگری چون « منذر بن ماعالسماء ، صعب بن همال حمیری و ابو کرب» نیز اسم برده، که آنها نیز ذوالقرنین خوانده میشده اند. ولی ابو ریحان با بیان دلایلی ذوالقرنین بودن بعضی ازین افراد را تائید نکرده است. اما او بنحوی از انحا در مورد ذوالقرنین واقعی مورد تائیدش چنین نوشته است:( .. برخی گفته اند، که ذوالقرنین ابو کرب است، که شمر یرعش بن افریقس حمیری است و ازین جهت چنین نامیده شده ، که دو گیسوی او بر روی شانه اش بوده و او به شرق و غرب زمین رسید و شمال و جنوب را پیمود و بلاد را فتح کرد و مردم را به زیر فرمان خود در آورد. نزدیک تر به صواب این است، که از میان همه این گفته ها، حق همین قول آخر باشد. زیرا اذواء « مقام و رتبه » فقط به یمن منسوب اند و اذواء کسانی استند، که نامهای ایشان از کلمه ذی خالی نیست. مانند ذوالمنار، ذی الاذعار، ذی الشناتر، ذی نواس، ذی جدن، ذی یزن، ذوانواح و غیره.)
( کتاب آثار الباقیه، فصل نهم، صفحات ۶۰ - ۶۵ ، ترجمه اکبر دانا سرشت.]