37

هجوم خزنده لغات و کلمات ایرانی در زبان دری

از کتاب: گرآورده های مهم

نوشته پر محتوای دانشمند محترم داکتر حیدر در هفته نامهء امید شماره ۷۴۹ به نشر رسیداست. مانند همیش مضمون ايشان را باعلاقهء زیاد مطالعه نمودم. قبل از این که در مورد مضمون اخیر شان تبصره يی داشته باشم بایست به صراحت یاد آور شوم که نوشته های داکتر صاحب حیدر خیلی آموزنده وحاکی از خلوص نیت و پاکی قلب است که در ترقی و تعالی وطن آرزو داشته وهمیش وطنداران را به همبسته گی ملی دعوت و از طرفداران سرسخت عدالت اجتماعی در کشور است و من به دانش و شخصیت ايشان ارادت دارم. ولی با بعضی نکات نوشتهء آقای داکتر حيدر توافق فکری نداشته وخواستم  آن چی را که برایم به اصطلاح قابل هضم نیست با یک تبصرهء  کوتاه بيان و توجه ايشان را در مورد جلب نمایم. قبل از  ارايهء نظر می خواهم یک پیش آمد واقعی کوچک را که برمن اثر مهم روحی گذاشت خدمت عرض کنم ؛ تقریباً بیست سال قبل یکی از راپورتر های تلویزیون درشهر نیویارک از یک شخصیت یهود چنین سوال نمود: " آیاشما یهودی هستید یا امریکايی ؟ ". مرد یهود در جواب گفت که اول من امریکايی استم بعد یهود. این شخص ملیت خودرا نسبت به دین خود مقدم تر دانست ! اگر امروز ازمن کسی این سوال را بکند ، من هم با کمال افتخار می گویم که اول من افغان ام و بعد به یک قوم ومذهب ارتباط می گیرم واین موضوع را ازسببی تذکردادم که حب بی شايبه وطن در قلب من نهفته است و از ویرانی ، فقر و بی سوادی ملت بیچاره ام رنج می برم و به همه اقوام کشور احترام داشته ، آرزوی من همیش همبسته گی ملی توام با عدالت اجتماعی بوده وهمچنان به تاریخ درخشان کشور خود مفتخرم و این که شما نژاد آریايی و یا سرزمین آریانا و خراسان بزرگ را واقعيت به درد نخور چندین هزار ساله خوانده وهمه را افسانه پنداشته اید به نظر من این طور نیست. تحلیل شما به این می ماند که کشور مصر امروز ادعاکند که ما مصری هستیم و به زبان عربی که توأم با دین اسلام از شبه جزیره عربستان وارد شده صحبت می کنیم و فعلاً مسلمان استیم و ما را به تاریخ چندین هزار سالهء این سر زمین چی کار! این فرعون ها و این آبدات و آثار تاریخی برای ما کدام ارزشی ندارند و در این ظرف شش هزار سال خیلی تحولات دراین سرزمین آمدند- يونانی ها آمدند و رفتند، رومی و کارتاژ آمدند و رفتند ، ترک ها و انگلیس ها همه آمدند و رفتند. همچنان چینايی ها ادعا کنند که درسرزمین چین هزارها سال قبل مغل ها آمدند دود مان ها و دیناستی های هان و چین آمدند و رفتند و ما را به گذشته های چندین هزار ساله چه ارتباط همه افسانه بود ودیوار چین را نیزکه منظور دفاع هجوم بیگا نگان چند هزار سال قبل تعمیر شد دیگر ارزش تاریخی نداشته و بدرد چین امروز نمی خورد ویا اروپای کهن که شما ومن مدت زیادی را در این قاره سپری وتحصیل نمودیم به تاریخ وارزش های کلتوری اجتماعی اروپا آشناهی داریم افتخارات گذشته وتاریخ خودرا بکلی نفی کنند . 


افغانستان افتخارات تاریخی چند هزار ساله دارد که غنایم کلتور وفرهنگ ما است ،میراث مشترک همه اقوام افغانستان است و برای من این قابل قبول نیست که ادعا شود کدام آریايی ها ؟ کدام خراسان بزرگ ؟ کدام غزنوی ها وکدام کوشانی ها ،تیموریها وابدالی ها ، این واقعات سرنوشت ساز تاریخی است نه افسانه وهریک از این تمدن ها اثرات مهم کلتوری ، اجتماعی وسیاسی خوب ویا خراب از خود دراین سرزمین بجا گذاشته اند و ازاین که جرمن ها که از بلخ باستان مرکز تمدن آریايی هزار ها کیلومتر فاصله داشته وخودرا به قوم آریايی جا زدند و به نام نژاد آرین در اروپا سوه استفاده های سیاسی و نظامی نمودند خود بیان گر آن است که آریايی ها و سرزمین آریانا تاریخ خیلی درخشانی داشته اند که یک کشور بزرگ اروپا خود را به این قوم سربلند و باکلتور پیوند داده اند. این از سهل انگاری ، بی تفاوتی و سطح پایان دانش ملت ما بوده که نتوانستیم افتخارات تاریخی خود را توسط نوشته ها ، تحقیقات وتطبعات و کاوش ها به جهان معرفی داریم . 


مهد تمدن درخشان سرزمین آسیای میانه شهر های بلخ ، غزنی ، هرات و نیشاپور بوده که صرف نیشاپور در ایران قرار دارد؛ ولی ، سه شهر ديگر با عظمت و درخشان کلتوری تعلق به کشور ما دارند. ما متاسفانه قادر به این نیستیم که از افتخارات و مباهات گذشته تاریخی خود دفاع کنیم و دراین مورد قطعاً از نگاه علمی و ادبی نه تنها کاری از پیش برده نتوانستیم بل یک اتحاد نظر در مورد ارزش های تاریخی نداشته و به علاوه آن را قصه و افسانه می انگاريم.  در حالی که یک کشور دیگر مانند ایران صدها نه بل هزار ها کتاب، رساله ، کاوش علمی و تاریخی را در مورد آریانا و خراسان به نشر رسانیده و تاریخ ایران را به کلی یکصدوهشتاد درجه دور داده آریانا و خراسان را میراث نیکان خویش دانسته و کشور افغانستان ، تاجکستان ، سمرقند ، بخارا و خیوا را بی تاریخ و بی کلتور جلوه میدهند . 


مزید برآن در مورد کلمه افغانستانی اشاره نموده اید که یک تعداد می خواهند نام افغانستان را تغیر دهند. دراین مورد با یست تذکر داد که چند شخصی که نوشته اند که باید نام افغانستان تغیر داده شود این طور که فکر میشود تغیر دادن نام یک کشور کار آسانی نیست و ما یک قانون اساسی داریم وافغانستان نام کشور ما است واین مربوط به نظرمن، شما وکسانی که طرفداری ازتغیر نام کشور دارند نیست. این تعلق به ملت افغانستان است و من یقین دارم که درصورت یک رفرندم عمومی اهداف طرفداران "افغانستانی " بر آورده نخواهد شد ومن سر خود را به نظریات این وآن به درد نمی آورم . این گونه مشاجرات لفظی به اتحاد ملی خدشه وارد ساخته و باید درعوض سعی شود که در مورد پروبلم های بی شماری که کشور جنگ زده ما به آن دست و گریبان است صدای خویش را به حیث یک افغان به گوش ناشنوای کدر رهبری افغانستان توسط نوشته ها و صحبت ها در گردهمآيی ها برسانیم و رسالت ملی خود را برآورده سازیم .


در مورد این که استفاده اصطلاحات و کلمات فارسی را که از کتب، نشرات و موسسات فرهنگی ایران اخذ و آن را به نشرات فارسی دری می گنجانند و شما آن را به طور قهرآمیز "هجوم خزنده لغات وکلمات ویا واژه های ایرانی" تذکر داده و آن را"یک نوع امپریالیسم فرهنگی بعضی مراکز فرهنگی خارجی " توجیه کرده اید دراین مورد بايیست اظهار نمود:


- اول ؛ استاد واصف باختری ادیب، شاعر و زبان شناس معروف فارسی زبان فارسی را یک فارسی می داند و برای این که ازملت های دیگر متمایز باشیم زبان خود را به فارسی پهلوی ، فارسی دری ، فارسی تاجکی وفارسی سمرقندی به طور مصنوعی تصنیف کرده ايم . لهجه ها ازهمدیگر کمی متفاوت اند ولی استعمال بعضی کلمات که در جامعه فارسی زبان ها ایجاد گردیده شاید زاده و پرداخته محیط همان کشور باشد که درکشور فارسی زبان دیگر نامانوس است ؛ اما از نگاه ساختمان گرامر صرف ونحو ، دستور و قواعد زبان فارسی تفاوتی وجود ندارد . نظر به احساس ناسیونالیستی که کشور های هم زبان و به خصوص همسایه و دیگر تفاوت های کوچک کلتوری مانند عرف ، عادات ،اقتصاد و حتی مذهب دارند می خواهند که از ملیت های دیگر متفاوت باشند و احساس ناسیونالستی و حسادت کلتوری در کشور های عقب مانده و یا کشورهای روبه انکشاف به مراتب قوی تر است نسبت به کشور های پیشرفته اقتصادی اروپا ، زبان فرانسوی وهمچنان آلمانی در چندین کشور صحبت می شود. زبان آلمانی که درسویس و اطریش صحبت میشود عین همان زبان درکشور آلمان با کمی تفاوت لهجه صحبت میشود.  کشور های متذکره هیچ وقت شکایت از این نداشته اند که چرا کلمات واصطلاحات آلمانی به اصطلاح بیگانه اطریشی در محاوره ونشرات آلمانی هجوم آورده و يا برخلاف از نویسنده گان، هنرمندان ، نقاشان و کمپوزر های موزیک گذشته و امروز که میراث مشترک سرزمین های آلمانی زبان است قدردانی میکنند. 


- دوم ؛ هجوم به اصطلاح خزنده و یا اشکار لغات بیگانه در زبان ها از قدیم الایام وجود داشته در اثر تهاجم عرب ها در آسیای میانه درزبان فارسی تغیر فاحش آمد که ما تاامروز قادر نشده ایم که کلمات عربی رابا کلمات فارسی تعویض کنیم ، زبان فارسی که قبل از تهاجم اعراب در سرزمین فارسی زبان کشور های آسیای میانه صحبت میشد بکلی متفارت ازفارسی امروز است ، ایرانی ها سعی دارند که به قول خودشان فارسی را سچه ساخته وکلمات عربی را از زبان فارسی بردارند ویک دلیل عمده رقابت های سیاسی واقتصادی در کشور های اطراف خلیج فارس و تفاوت های نژادی و نظریات باطنی است که بین عرب وعجم فارسی وجود دارد .


- سوم ؛ هر کشورهمسا یه که از نگاه اقتصادی وسیاسی نسبت به کشور دیگر پیشرفته تر باشد خوا مخوا تحت تاثیر کلتور ، زبان و رسم رواج کشور های همسایه قوی قرار میگیرد. افغانستان مدت سی سال است که با روسیه شوری و بعد جنگ های داخلی و بالاخره هجوم پاکستان تحت پوشش طالبان کشور ما را بلعیده وهمه زیر بنای اقتصادی و اجتماعی ما از بین رفت و حال کشور ما مانند طفلی است که تازه تولد شده وشیوه راه رفتن رامیآموزد مدت زیاده از بیست سال است که شش ملیون افغان به پاکستان و چهار ملیون دیگر به ایران به شکل مهاجر زندگی نموده و افغانها در این دو کشور تولد شده زبان ، کلتور و طرز روش شان به کلی یا پاکستانی است و یا ایرانی .مهاجرین برگشته از اين دو کشور ،  روند های اجتماعی ما را  با پاکستان و ایران مقایسه میکنند. اقتصاد ما تحت  نفوذ شديد  پاکستان وایران است . حتّا نفوذ سیستم معماری پاکستان درساختمان تعمیرات رهایشی ما نفوذ نموده است. ساحهء وزیر اکبر خان که زمانی دارای بهترین منازل با نقشه های مدرن تعمیراتی بود ، امروز در آن تعمیرات سیستم پاکستانی که با  کتاره های  سبز وسرخ بدور تعمیر بنا شده و تعمیرات به شکل یک بام بتی بالای بام بتی دیگر آباد گرديده  نمای وزیر اکبر خان  مينه را بدشکل کرده است .و به اين ترتيب ما مشاهده میکنیم که نه تنها تغیرات در زبان فارسی بل در فرهنگ و کلتور ، آداب معاشرت و حتی صنعت معماری ما نيز نفوذ نموده است.


- چهارم ؛ در شرایط امروزی وسایل ارتباطات جمعی ، وسايل  اطلاعات الکترونیکی مانند انترنت و پروگرام های تلویزیون آن قدر سریع توسعه یافته ونشرات مطبوعاتی و تلویزیونی از ساحه ملی به نشرات بین المللی تبدیل و برای وسعت ساحه شنونده گان و بیننده گان خویش به رقابت برخاسته و سعی دارند که پروگرام های جالب، اخبار و روش های کلتوری ، سیاسی و فرهنگی خویش را در خارج از سرحدات کشور مقيم توسط ماهواره ها به هر کشوری که خواسته باشند میفرستند. این انقلاب الکترونیکی و اطلاعاتی مفهوم سرحد و ملت و مملکت را به تدریج از بین برده و خواهند برد و کشور های دنیا از ساحه بین المللی یک قدم دیگرفراتر گذاشته روابط شان بین العرضی شده و خود به خود در زبان ها  نيز یک ارتباط بین البینی خلق شده و همه از این پیشرفت اطلاعاتی ، فرهنگی و آزادی اندیشه به معنی واقعی آن به خصوص کشورهای عقب ماندهء مانند افغانستان مستفید خواهند شد.