شکست دل صدا دادره نداره
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
شکست دل صدا دادره نداره
محبت مومیا دار نداره
بپرسید ای حریفان از مسیحا
که درد ما دوا داره نداره
نه فهمیدیم که خاک راه خوبان
خواص توتیا داره نداره
خدادادند که آن آشفته کاکل
سری همرای ما داره نداره
ازین بیات رنگینم پری پی
گه پای او حناه داره نداره
تماشاکن شبی دیوار مارا
که فلم سینما داره نداره
بغیر از دیدن روی نکویان
دل من مدعا داره نداره
الهی من ز دست و پافتادم
ره عشق انتها دار نداره
روید این نکته از بلبل بپرسید
که گل رویان وفا دار نداره
نماز عاشقان ای مفتی عشق
نفر مودی قضا داره نداره
گدایان در میخانۀ عشق
غم کفش وکلا داره نداره
بیین جانا دکان عشقری را
که فرش بوریا دار نداره