113

یوسف آیینه

از کتاب: شرح حال افغانان

 یوسف آیینه در سال ۱۲۹۹ خورشیدی در شهر کابل زاده شد. آموزش ابتدایی را با تنگ دستی و مرارت های مادی در مکتب عالی امانی آغاز کرد و تا پایان ...دوره متوسطه در آن جا درس خواند. اما پیش از آنکه سند فراغت را بدست آورد، مکتب را ترک کرد.

با وجود این، هرگز از فراگیری دانش دست نکشید. به گفته ی نعمت حسینی، دانش ها و دانستنی ها را فرا گرفت و به زبان های آلمانی و انگلیسی تسلط پیدا کرد و از آموختن هر آنچه از که او یک ادیب و ژورنالیست می ساخت، باز ننشست.


آیینه در شغل های گوناگون، در عرصه مطبوعات، مشغول به کار بود، در رادیو، روزنامه انیس و گاهی هم در آژانس خبر گزاری باختر کار می کرد. افزون بر این، زمانی مدیر مجله ی اقتصاد بود. سپس مدیریت عمومی سینما ها، جراید و صحنه ها در شاروالی کابل را به عهده داشت. روزگاری مدیر مجله" برگ سبز" بود، مدتی هم به عنوان مدیر عمومی اطلاعات و تبلیغات وزارت زراعت اشتغال ورزید.

آیینه به قرآن مجید اعتقاد ژرف داشت. دیوان حافظ را فرا گرفته بود و به بوستان و گلستان سعدی و مثنوی معنوی نیز اشراف داشت.


اولین آشنایی او با ادبیات و شعر در ایام مکتب بود و از روزگاری که خود به نوشتن مقالات و سرودن شعر پرداخت، آثارش را در روزنامه ها، جراید و مجلات کشور به چاپ رساند. مقالات اجتماعی و انتقادی، درامه ها و چکامه ها که از آن ها بتوان واقعیت ها را دید و نوآوری های نویسنده شاعر را در تلفیق واژه ها و جملات با سبک خاص احساس و مشاهده کرد از کار های فکری و فرهنگی اوست.

نخستین تجربه او در سرایش شعر در اوزان نیمایی به دهه ۳۰ خورشیدی بر می گردد.

استاد واصف باختری که در افغانستان از استاد خلیل الله خلیلی، به عنوان نخستین شاعری نام می برد که از سبک نیما یوشج پیروی کرده است، پس از او، یوسف آیینه را دومین شاعر این روش می خواند. او با نمونه های روزنو، ترانه ی ارغوان، شعر منجمد و بهار کابل به حیث یکی از نخستین علم برداران رستاخیز بزرگ شعر نیمایی در افغانستان شناخته شده است.


آیینه، پس از کودتای ۷ثور، خانه نشین شد و به هیچ گونه همکاری با رژیم کودتا تن نداد. مخالف سرسخت اشغال افغانستان توسط نیروهای نظامی شوروی بود. به همین دلیل مدت زیادی را در پاکستان به سر برد تا آنکه مجاهدین به قدرت رسیدند و او به کابل باز آمد. در این زمان او در" انجمن نویسندگان افغانستان"بکار پرداخت. اما زمانی که جنگ های داخلی در کابل شدت گرفت او بار دیگر به پاکستان بازگشت. سر انجام آیینه روز سه شنبه ۲ دلو سال ۱۳۸۰ خورشیدی به عمر ۸۵ سالگی به رفته گان پیوست. نزدیکان و علاقه مندان جنازه ی او را از پشاور به کابل انتقال دادند و در گورستان آبایی اش شهدای صالحین به خاک سپرده شد.


یوسف آیینه که شاعر عیار پیشه ی بود، از خود خاطرات زیادی در یاد ها به جا مانده است. دکتر غلام حیدر یقین، که در مورد" آیین عیاری و جوانمردی" تحقیقاتی داشته است، در باره آیینه می نویسد:

" استاد یوسف آیینه که خود از جمله ی بازماندگان عیاران قدیم و از رندان و خراباتیان روزگار ماست و یکی از جمله فلکلور شناسان و شاعران چند دهه ی اخیر افغانستان به شمار می آید».

او به ترجمه آثار نیز دست یازیده و بیشترینه آثار ادبی خود را به نام های مستعار" شیشه"، " چشم"، "ترازو"، " آه" و "نمک" به نشر رسانده است.

از وضع اجتماعی افغانستان راضی نبود و نوشتن مقالات انتقادی و پرداختن گوشه های تاریک و فراموش شده اجتماع و وضع طبقات پایین جامعه گواه بر آن است.

نمونه شعر:


بهار کابل

روی پل

بر آب دریا در گذر گاه

بار ها

استاده بینی

شاعر پر شور کابل

چشم بر دریا فگنده

موج بر موج جهنده

پیچ خورده تاب خورده

می گریزد سوی ساحل

نقش ها در آب بینی

هر زمان

شکل دگر بر خود گرفته

راز ها در خود نهفته