نگاهی به تاریخ و پیشرفت زبان دری درعصر سامانیان وغزنویان
مقدمه:
طوریکه به همه هویداست سرزمین آریانا و خراسان دیروزی وافغانستان امروزی مهد تمدن ومعرفت بوده که شهرت عرفانی ام البلاد (بلخ) این خطه خود شاهداین مدعا است.
این سرزمین در خود علما، ادبا، شعرا ودانشمندان زیادی را نظیرشیخ الرییس ابوعلی سینای بلخی ،سنایی غزنوی، فرخی سیستانی، دقیقی بلخی، ظهیرالدین فاریابی، عنصری بلخی، صدها وحتی هزارهای چهره شناخته شده وگمنام که قلم از نام تمام آنها عاجزاست پروریده است.
گرچه با گذشت زمان زبان فارسی دری پیشرفت چشمگیری داشته وتعداد بی نهایت زیادی علما، شعرا، ادبا، فضلا، نویسنده گان ودانشمندان درین کشور ظهورنموده اند، ولی بنده تنها ازپیشرفت زبان دری وذکرتعداد ازشعرا و ادبای نامداریکه درعصرسامانیان وغزنویان میزستند میپردازم.
یکباردیگر لازم به تذکر میدانم که زبان وادببات دری به این چند صفحه چه که به چندین کتاب هم خلاصه شده نمی تواند، اما لازم دانستم تا آنچه دراختیار دارم بمثابه معلومات به دسترس خواننده گان محترم قرار دهم.
نگاهی مختصری به تاریخچه زبان دری
زبان دری:
درمعنی این کلمه اختلاف نظرموجود بوده ولی اکثریت علما زبان معتقدند درزمان بهمن ابن اسفندیار که مردم ازاطراف عالم به درگای اومیامدند وزبان همدیگر را نمی فهمیدند، بهمن فرمود تا دانشمندان ماهر زبان فارسی را وضع کرده وآن را دری نام نهادند، ازهمین سبب است که زبان دری را زبان دربار گویند، اما بعضی دیگربه این عقیده اند که زبان دری منسوب به دره را نیز گویند مانند کبک دری که با این عبارت زبان دری را بمثابه زبان شرین نیز تلقی کرده اند، به همین ترتیب در دربار بزرگان ورجال مداین یعنی تیسفون پایتخت ساسانی به زبان دری سخن میگفته اند، زبان دری زبان مردم خراسان ومشرق زمین، بلخ وبخارا ومرو نیزبوده است بطورمثال روایت ابن الندیم از ابن مقفع که گوید، زبان دری لغت شهر مداین است که در دربار پادشاهان بدان سخن میگفتند ولغات مشرق و بلخ درآن زیادتر وجود دارد، همچنان اکثریت عبارات فارسی که درکتب عربی ازقول شهنشاهان ساسانی ورجال آن عصر نقل شده است همه به زبان دری بوده که آثار رودکی سمرقندی، شهید بلخی، فردوسی، بلعمی و ابوالموید بلخی نمونه ای زیبای آن است.
بنآ واضع میشودکه زبان دری لهجه خاصی مردم خراسان، ماورالنهر، نیمروز وزابلستان بوده چون به دربار پادشاهان تکلم داشته ازهمین سبب موسوم به زبان دری شده است.
چگونگی استعمال زبان دری:
زبان دری یکی از السنه های مهم جهان وشاخه های قدیم زبان اصلی هند و اروپایی است، گرچه زبان دری ازنگاه تاریخی به بیش از 2500 سال قدامت میرسد ولی از نقطه نظرتحولات به مرورزمان ازحیث قواعد وتلفظ ساده گردیده است.
زبان دری درعصر ساسانیان معمول گشت وزبان پهلوی نامیده شد ولی ازاواخر عصر ساسانیان واوایل اسلام تا به امروز به مارسیده است. زبان دری از حیث نظم ونثر بعدازاسلام دردوره ای سامانیان وسعت یافت ودرعصر غزنویان وسلجوقیان به اوج ترقی وپیشرفت خود رسید، صدها وهزارها شعرا، ادبا، نویسنده گان ودانشمندان بزرگ ظهورکردند مانند رودکی، عنصری بلخی، فرخی سیستانی، منوچهری، دقیقی بلخی، فردوسی، ناصرخسرو، قطران، سنایی غزنوی، انوری، امیرمعزی، خیام، خاقانی ادیب، صابر، نظامی وغیره ... ازاواخر عصر سلجوقیان به اینطرف سبک سخن فارسی تغیر کرده استعمال الفاط ولغات عربی درنظم ونثر زبان دری کم کم معمول گردید که آثار آن درنظم شعرای معروف قرن ششم مانند انوری وخاقانی بشماهده رسیده است، به همین شکل شعر عرفانی نیز ترقی وپیشرفت نمود که بهترین گوینده گان آن حافظ وجامی بودند.
قدیم ترین آثاربه زبان دری:
قدیم ترین آثاریکه اززبان دری بدست آمده بنابرروایتی اشعاری است که ازشعرای مانند حنظله بادغیسی، محمد ابن وصیف (دبیر یعقوب لیث صفاری) و محمد مخلد بوده، حنظله بادغیسی گوینده معاصرطاهریان، محمد ابن وصیف گوینده معاصر صفاریان بودند، بدین لحاظ زبان دری ازنگاه موجودیت اثر یا یاداشت به اواخر قرن سوم هجری مطابقت میکند وقدیم ترین کتب ایکه دردست قرا ر دارد ازقرن چهارم هجری است بنابر تحقیقات انجام شده قدیم ترین نثر فارسی چهارکتاب است که هریک.
1. مقدمه ای شهنامه ابومنصوری که از طرف ابومنصورالمعمری بنام ابومنصور محمد ابن عبدالرزاق نوشته شده که فردوسی آن را به نظم آورده است.
2. ترجمه تفسیر طبری که علما ماورالنهر به امرپادشاه ابوصالح منصورابن نوح سامانی انجام داده اند.
3. ترجمه تاریخ طبری که به امر امیر صالح منصوربن نوح سامانی ترجمه شده است.
4. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، کتابیست که درکیهان شناسی (جغرافیه) به زبان فارسی نوشته شده است.
نخستین شاعریا شعرای زبان دری:
درکتاب تاریخ سیستان آمده است که هنگام فتوحات یعقوب لیث صفاری درخراسان، گشودن هرات وپوشنگ، گرفتن منشورسیستان، کرمان وفارس ازدست محمد بن طاهر، شعرای آن عصر به زبان تازی برای یعقوب لیث صفاری بطورذیل شعر گفتند:
قداکرم الله اهل المصر والبلد
به ملک یعقوب ذی الفضال والعدد
چون یعقوب لیث صفاری ازین شعرچیزی ندانست گفت، چیزیکه من اندرنیایم چرا باید گفت، محمد بن وصیف که دبیر رسایل او (یعقوب لیث صفاری) بود شعری به زبان فارسی گفت، که بنابر بعضی روایات محمد بن وصیف اولین کسی است که درعجم شعر گفته است که آن هم به زبان فارسی، ولی نورالدین محمد بن محمد عوفی البخاری صاحب کتاب مشهور لباب الالباب مینویسد اولین شاعریکه شعر فارسی سروده بهرام گوربود، به روایت دیگری ابونصر فارابی درکتاب خویش مینویسد اولین شاعریکه شعر فارسی گفته است ابوحفص حکیم بن احوص سغدی که ازسغد سمرقند بود میباشد.
ازمجموع این روایات معلوم میشود که اولین گوینده گان شعرفارسی عبارت بودند از محمد بن وصیف، بهرام گور، ابوالعباس مروزی پسر یعقوب لیث صفار، ابوحفص سغدی سمرقندی و چندین تن دیگر، البته طوریکه دربالا ذکرکردیم بنابر روایتی حنظله بادغیسی نیز ازجمله اولین شعرای زبان دری دانسته شده است.
پیشرفت زبان دری درعهد سامانیان وغزنویان
پیشرفت زبان دری درعهد سامانیان:
سامانیان ازسرزمین ام البلاد (بلخ) بودند این دوره از روشن ترین دوره ای سلطنت بشمار میرود، عصر سامانیان برای مدت 128 سال برتمام محدوده ای افغانستان امروزی، ماورالنهر وقسمتی از کشورهای فارس حکمروایی داشتند ودرتمام طول حکمروایی شان تمدن اسلامی و زبان دری را درتمام قلمروخویش انکشاف وتوسعه دادند. درعصرسامانیان بازارعلم ودانش رونق خوبی داشت هرکس متاع ارزنده فرهنگی خویش را به اهل سامان عرضه میکرد وبه قیمت گزاف گرفته میشد که خود نمایانگربلند بودن مقام علم وفرهنگ وفضل را نشان میداد، طوریکه قدیم ترین کتب تاریخ، جغرافیه، طب و نجوم در همین عصر (سامانیان) به دری تالیف وترجمه شده است.
دردوره ای سامانیان پیشرفت وترقی زبان دری بیشتر بود درواقع این عصر را اولین عصر ترقی وپیشرفت زبان وادبیات دری میتوان شمرد زیرا درین دوره تعداد سخن سرایان روبه ازدیاد بود طوریکه درکتاب لباب الالباب از 27 شاعر دری زبان نام برده شده است که همه شان درآن عصر میزیستند، مانند ابوشکور بلخی، ابوالموید بلخی، شهید بلخی، معروفی، رابعه بلخی وغیره... بزرگترین شاعر عصر سامانیان عبارت بوداز رودکی سمرقندی که ازسبب کثرت شعر، پخته گی کلام ولطافت غزل مورد احترام شعرای مابعد خود قرار داشت.
پیشرفت زبان دری درعهد غزنویان:
بعد ازینکه عهد سامانیان توسط سبکتگین موسس عصر غزنویان به شکست مواجع شد، وهنگامیکه سلطان محمود غزنوی پسرسبکتگین به هند لشکرکشی نمود دین اسلام وزبان دری را درآنجا مروج ساخت، گرچه دولتها ومدنیت های دیگری از قبیل صفاری ها، سامانی ها وغیره که هرکدام بنوبه خود ازافتخارات بزرگ تاریخی ما بشمار میروند ولی دولت غزنوی سرآمد مدنیت های چندین قرن آسیا وافغاستان محسوب میگردد، عصر غزنوی در ادوار تاریخ بعدازاسلام این مملکت درخشان ترین وباعظمت ترین دوره ای آریانا یا افغانستان امروزی محسوب میشود. درعصر غزنویان نیز تعداد شعرا، ادبا و فضلا میزیستند که به روایتی تعداد شان به 400 شاعر میرسید. عصر غزنویان از نقطه نظرکثرت فضلا، شعرا وفلاسفه از درخشنده ترین عصر های علمی وادبی کشورما بحساب میرود که حتی دربار عصر غزنویان را میتوان ازبزرگترین دربارهای علمی جهان بحساب آورد، علما، شعرا وفضلا ایکه درین عصر میزیستند بطورخلاصه میتوان ازایشان نام برد، ابوریحان بیرونی، ابوالفضل بیهقی، خواجه احمد بن حسن میوندی، ابوسعید گردیزی، ابونصر مشکان، عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی، فردوسی طوسی، منوچهری دامغانی، سید حسن غزنوی، زینتی علوی، مسعود سعد، مسعودی ابوحنیفه اسکافی، راشدی، ابوالفرج رونی، شاه ابورجا، احمد خلف، عثمان مختاری، سنایی غزنوی، مسرور تالقانی، ابوسعیدابوالخیر، ناصرخسروعمادی، بزرجمهر، غضایری رازی، عبدالواسع جبلی، عمرمختاری ، ابوعلی سینا بلخی، قاضی حمید حسن، کمال الدین بندار، امام غزالی، کیکاوس ابن اسکندر، ابوالفتح بستی، بدیع الزمان، صدها وهزارها شخصیت علمی وفرهنگی دیگرکه ذکر نام تمام شان وقت وفرصت بیشتری می طلبد.
نگاهی مختصری به شعرا وادبای نامدارعهد سامانیان وغزنویان
شعرای وادبای نامدار عهد سامانیان:
ابوشکوربلخی:
ابوشکوربلخی دراواسط سلطنت سامانی میزیست، این شخصیت فرهنگی اولین کسی بود که مثنوی ساخت، همچنان منظومه دیگری را نیز به ابوشکوربلخی منسوب میدانند که نام آن را آفرین نامه نوشته اند. اشعاریکه به ابوشکوربلخی نسبت داده شده بیتی نیزازموصوف است که مضمون آنرا حکمای یونان مانند سقراط نیزگفته اند آن بیت به قرار ذیل است.
تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم
ابوالموید بلخی:
ابوالموید بلخی قبل از فردوسی به تصنیف شاهنامه پرداخته، قصیده ای یوسف و ذلیخا را به فارسی نظم کرده است، به همین ترتیب کتاب دیگری بنام عجایب بروبحر ویا عجایب البلدان نیز به اومنسوب است.
ابوالحسن شهید بلخی:
ابوالحسن شهید بلخی ازفضلای عصر خود بشمار میرفت به زبان دری وعربی تسلط کامل داشت، همچنان این شاعر نامدار گذشته از شاعری درفلسفه نیز مهارت داشت.
رودکی سمرقندی:
ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی ذریعه ای تعداد زیادی ازشعرای عصر خویش به ستایش گرفته شده خصوصآ ذریعه شهید بلخی، معروفی بلخی، عنصری بلخی... رودکی سمرقندی درفنون سخن وانواع شعر مانند قصیده، رباعی، مثنوی، قطعه و غزل مهارت داشت ودرهر طرز بخوبی شعر میگفت.
نظربه بعضی روایات رودکی سمرقندی نخستین شاعربعد ازاسلام است ولی متاسفانه که ازاو جز دیوانی باقی نمانده است.
ابوطیب مصعبی:
ابوطیب مصعبی برعلاوه ای شعر وادب مرد سیاست نیز بوده وازشاعران ماهرزبان دری و عربی بشمارمیرفت.
ابونصر فارابی:
ابونصر فارابی بعد از غضایری رازی ازبزرگترین فیلسوف های مسلمین بشمارمیرفت، فارابی از ماورالنهربه قصد تحصیل علوم به بغداد رفت، اما حینیکه باردوم به بغداد عزیمت نمود علوم فلسفه را درآنجا فراگرفته و کتب ارسطو را مطالعه کرد. فارابی ازجهت تفسیر وتوضیح قسمت اعظم آثارارسطو درمنطق وفلسفه او(ارسطو) را به نهایت سیطره درمیدان فلسفه رسانید ونزد مسلمین بزرگترین استاد این فن معرفی گردید این دانشمند درتمدن اسلامی مانند سایردانشمندان عنوان فیلسوف، درریاضیات وموسیقی خوب ودرعلم طب متوسط بوده است. از فارابی کتب متعددی به یادگارمانده است.
ابوزید بلخی:
ابوزید بلخی دراوایل جوانی جهت فراگرفتن علم به سیروسفر رفت، درنجوم وفلسفه تسلط پیدا کرد، درطب وعلوم دینی مهارت کامل یافت که آوازه دانش وفضل او درسراسر خراسان پیچید.ابوزید بلخی کتب زیادی درعلوم فلسفه به رشته تحریرآورده است.
کسایی مروزی:
کسایی مروزی یکی ازمشهورترین سخنگویان اواخر قرن چهارم بشمارمیرفت، موصوف ازجمله نخستین شاعران زبان دری است که حقایق دینی، مطالب حکمی، وپند های اخلاقی ساخته است.
رابعه بلخی:
رابعه بلخی ازجمله شاعران قرن چهارم بحساب میرود، سخن او درلطافت واشتمال برهانی دل انگیزبود، این شاعره توانا برنظم تازی قادر ودر شعر دری ماهر بود.
دقیقی بلخی:
ابومنصورمحمد بن احمد دقیقی بلخی آخرین شاعربزرگ عصر سامانیان بود، درمیان سخنگویان عصر سامانی بعد از رودکی مقام دوم را داشت. شهرت عمده این شاعر به سبب شهنامه اوست ولی متاسفانه قسمت از شهنامه خویش را به پایان نرسانیده بود که درسن سی سالگی توسط غلام اش کشته شد.
دقیقی بلخی برعلاوه ای شهنامه، قصاید وقطعات دلپسندی دیگری نیز دارد که ازجواهر زبان وادب دری به شمار میرود طوریکه فردوسی روانی طبع و گشاد گی زبان وی را می ستاید واورا رهبر ورهنمای خودمیخواند.
شعرای، ادبا ودانشمندان نامدار عهد غزنویان:
ابوالفضل بیهقی:
نام موصوف محمد ونام پدرش حسین بود دربیهقی نیشاپورتولدشده ودرغزنی درگذشته است، بیهقی یکی از مورخان ونویسنده گان معروف قرن پنجم بشمار میرود، موصوف برای مدت 19 سال منشی دیوان رسایل دربارغزنویان بود، تاریخ بزرگ دراحوال سلاطین سلسله ای غزنویان که به 30 سی جلد میرسد وموسوم به تاریخ آل ناصر است به فارسی بلیغ وشرین تالیف کرده اما افسوس که به جز چند جلد آن باقی نمانده است.
تاریخ بیهقی درهندوستان وایران مکررآ طبع شده و درمصر نیز ترجمه وطبع گردیده است.
ابوریحان بیرونی:
ابوریحان بیرونی ازمفاخر بزرگ شرق وعلمای معروف دوره ای غزنویان بود، این دانشمند بزرگ درخوارزم بدنیا آمد و درغزنی درگذشت. ابوریحان اثر خود را زیرنام علم نجوم به زبان دری تالیف نموده وبسا کتب دیگر نیز به زبان عربی دارد، این دانشمند نابغه بیش از 113 کتاب تالیف نموده و مانند ابوعلی سینا بلخی و ابونصر فارابی درردیف بزرگترین نوابغ جهان بشمارمیرود.
ملک الشعرا عنصری بلخی:
دراوایل این شاعرقوی سخن پیشه ای تجارت داشت ولی بعدازینکه درسفری دچار رهزنان گردید وسرمایه اش از دست رفت درصدد تحصیل ودانش برآمد. عنصری بلخی از نظر مراتب فضل وتفوق در ادب توانست به دربار سلطان غزنه برسد ولقب ملک الشعرا را کسب نماید.
عنصری بلخی درعلوم مختلف مانند فلسفه وریاضی توانا بود واز ادبیات عربی اطلاع کافی داشت، گاهی بعضی ازمضامین شعرای عرب را به نهایت زبردستی به زبان دری نقل وترجمه می نمود، این شاعر توانا ازجمله بزرگترین قصیده سرایان زبان دری بشمارمیرود.
فرخی سیستانی:
فرخی سیستانی از شعرای بزرگ عهد غزنویان بود، وازجمله بهترین شعرای قصیده سرای زبان دری نیزمحسوب میشد ، دراشعاری فرخی دوحالت کاملآ مجسم بود یکی روانی وسادگی دیگربرجستگی وقدرت، این دوخاصیت که درلغت عجم به نظر میخورد درشعر فرخی با استادی بهم آمیخته است.
دیوان فرخی مشتمل برحدود 10000 بیت است، موصوف قریب به 25 تن ازسلاطین، امرا، شهزاده گان وبزرگان عصر خود را مدح گفته است.
منوچهری دامغانی:
احمد بن منوچهری ازشعرای قرن ششم هجری بوده شاعری قوی دست، لطیف وصاحب ذوق سرشار بود این خصوصیت ها ازدل بستن آن به طبیعت سرچشمه میگرفت زیرا هیچ شاعری نیست که به این اندازه غرق درطبیعت بوده باشد، ازمختصات سبک منوچهری رسوم اطلال ودمن است که مخصوص زبان وادبیات عرب میباشد واین تاثیراز اطلاع اوازاخبارواشعارعرب ناشی شده است، منوچهری نخستین کسی است که این معانی را درزبان دری وارد کرده است.
شیخ الرییس ابوعلی سینا بلخی:
ابوعلی سینا بلخی جدش سینا، پدرش عبدالله وخودش حسین نام دارد، موصوف درفلسفه و طب سرآمد روزگاربوده وکتب متعددی درین باره به زبان دری وعربی تالیف نموده است، ابوعلی سینا بلخی علم طب را جنبه ای علمی داده وآن را به کمال رسانید، شخصیت این دانشمند بزرگ دراروپا معروف بود وآثارش سالها دردانشگاه های آنجا تدریس میشد. ابوعلی سینا بلخی علاوه ازعلم طب، درعلوم دیگر نظیر ریاضی، موسیقی، روانشناسی وسایر علوم نیز آثارگرانبها دارد، اکثرآثار این نابغه شرق چاپ ونشر شده است.
این دانشمند گران مایه نه تنها ازاکابر مفاخر افغانستان بود بلکه درردیف بزرگترین نوابغ جهان قرارداشت ونام وی مانند ارسطو وپاسطور باخط زرین ودرشت درصفحه ای روزگار ثبت است. تالیفات ابوعلی سینا بلخی بیشتراز 100 کتب بوده معروف ترین آنها کتاب شفا است که شامل منطق، طبیعیات، الهیات، وریاضیات میباشد، کتاب دیگرآن بنام قانون درطب است که دارای 5 بخش است،
1. کلیات.
2. ادویه مفر.
3. امراض مخصوص اعضا.
4. امراض مخصوص بدن.
5. ادویه مرکبه.
به همین ترتیب کتاب دیگر موصوف بنام اشارت است که درمنطق وحکمت میباشد، کتاب متذکره نماینده آخرین نظریات شیخ الرییس ابوعلی سینا بلخی میباشد، هرسه کتب فوق ازامهات کتب علمی عالم بوده ومدت ها دربلاد شرق وغرب ازطرف استادان بزرگ تدریس شده است، این دانشمند کشور ازلحاط ادب نیز مقام بلندی داشت ودرزبان دری هم تالیفات دارد که ازجمله میتوان از کتب فلسفی او موسوم به دانشنامه علایی نام برد درین کتاب این دانشمند معلومات خود را به زبان مادری اش یعنی زبان دری کاملآ نشان داده که حتی اصطلاحات علمی را به فارسی بکار برده است.
قابل تذکر است که این دانشمند همیشه یاد به زبان دری نیز شعر گفته است.
ابوالمعانی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید غزنوی:
ابوالمعانی نصرالله غزنوی ازجمه بزرگان وفضلای دوره ای بهرام شاهی بود، بزرگترین اثر این شاعر بزرگ کتاب کلیله ودمنه است که به تشویق سلطان بهرام شاه از عربی به فارسی ترجمه شده ودرآن کمال، مهارت واستادی خود را ثابت نموده است، این کتاب به کلیله ودمنه بهرام شاهی مشهورمیباشد که یکی از متون برگزیده وشیوای زبان دری است، کتاب کلیله ودمنه درهندوستان وایران نیزبه طبع رسیده است.
حکیم سنایی غزنوی:
ابومجدود بن آدم سنایی مولدش شهر غزنی بود، دیوان قصاید وغزلیات سنایی بیشتر از12000 دوازده هزار بیت میباشد، نخستین مثنوی مهم عرفانی واخلاقی اوکه به زبان دری است مثنوی حدیقه الحقیقت نام دارد، همچنان موصوف دیوان مسعود سعد را نیزجمع آوری نمود است.
یاداشت:
طوریکه معلوم است شعرا، ادبا، فضلا ودانشمندان زبان دری در ادوار تاریخ نهایت زیاد بودند، ازینکه معرفی همه آنها با تفصیلات وقت وفرصت بیشتر میخواهد، بنآ با تحریرنام تعدادی شان که درعهد سامانیان وغزنویان میزیستند اکتفی می کنیم
· عماره مروزی که ازجمله شعرای قرن چهارم بحساب میاید.
· خسروی سرخسی که برعلاوه ای شاعری درعلم فلسفه نیز دسترسی داشت.
· ابوعبدالله محمد بن صالح ولوالجی که علامه قزوینی درحواشی چهار مقاله اورا رستاقی شمرده است.
· خبازی نیشاپوری ازجمله شعرای عصر سامانی بوده ولی متاسفانه که اشعارش یکسره مفقود شده است.
· منجیک ابوالحسن علی بن محمد ترمذی.
· ابوطاهربن محمد خسروانی.
· ابوعبدالله محمد بن حسن معروفی بلخی.
· فرالاوی که بعضی ها ایشان را برابروهم پایه به شهید بلخی میدانند.
· ابوشعیب هروی که ازشعرای متقدم سامانی بشمار میرفت.
· ابوزراعه معمری ازجمله شعرایست که بعد از رودکی به میدان آمده است.
· آغجی، اسم موصوف علی بن الیاس بوده که برعلاوه ای شاعری یکی از امرای دربارسامانی نیز بود، شهرت وی ازلحاظ وظیفوی به آغاچی یا آغجی صاحب بود.
· طاهرچغانی، ازجمله امرای چغانیان بود برعلاوه ای شاعری گوینده ای چیره دستی نیز بوده.
· ابواسحق ابراهیم جویباری، این شاعر شغل زرگری نیزداشته.
· شاکر جلاب ازجمله شعرایست که دراواسط قرن چهارم میزیست.
· ابوالفضل بلعمی، بعد ازینکه درس مصنفات را فراگرفت درآموختن علم حدیث کوشید، کفایت وفضل کمال علمی اش او را به مرتبه وزارت درعهد سامانیان رسانید.
· ابوالعباس فضل ابن عباس ربنجنی ازجمله شعرای قرن چهارم بشمارمیرود.
· ابوالحسن علی بن محمد غزوانی.
· ابوالعباس فضل بن احمد اسفرایینی که یکی از نویسنده گان وهمچنان وزرای دربارغزنویان بود.