123

ریشه های هنر خرابات در تاریخ

از کتاب: کتاب ۲ ، بخش بخش اول

 در ساحه ی دانش نظری یا علم موسیقی به همان گونه یی که هنرمندان افغانستان و پاردریا طی تقریباً چهارصد سال با حضور خود در سرزمین های هند مردمان آن سامان را با موسیقی عملی و نظری خویش آشنا ساختند، از علم موسیقی هندی نیز بهره های وافری کسب نموده، دانش عملی و نظری آن آموخته بودند. گرچی در اوایل دولت های غزنوی و غوری افغانستان امروزی توجه بیشتر شان به انتشار دین مقدس اسلام در هند مبذول می داشتند، ازینرو با هندوها این سرزمین و مبانی عقیدتی و فرهنگی شان آشنایی لازم را نداشتند. آنچی از کارهای فرهنگی و به ویژه در بخش موسیقی در دربارهای آنان صورت می گرفت، مربوط به موسیقی خراسانی بود، چنانکه در عهد بهرامشاه غزنوی امپراطور افغانستان و شمال هند دانشمند برزگ آن عهد محمد نیشاپوری رساله ی موسیقی را در غزنی نگاشت و اندکی بعد عبدالمومن پسر صفی الدین هروی رساله ی بهجت الروح را به نام معزالدین محمد غوری شهنشاه افغانستان و شمال هند (٦٠٢ ـ  ٥٦٩هـ ؛ ١٢٠٦ ـ ١١٧٣ م) در فیروزکوه غور در سلک تحریر کشید و همدرین آوان دانشمند پرآوازه ی دربار سلطان غور، امام فخرالدین رازی دایرهً المعارف جامع العلوم یا حدایق الانوار را به زبان دری آفرید که مبحث مفصلی در موسیقی نیز داشت.

به این ترتیب اثر های نخستین و دومی، اولین نوشته های مدون زبان فارسی دری مورد موسیقی بوده و اثر سومی پس از دانشنامه ی علایی ابن سینا دومین مقاله ی دایرهً المعارفی درین زمینه شمرده می شود. و همین نوشته های دری بود که دانشمندان هندی را با مبانی موسیقی سنتی و علمی کشورمان آشنا گردانیده، زمینه را برای تآلیف بعدی آثار موسیقی در سرزمین های دری زبان و هند به صورت یکسان مهیا گردانید.


     گرچی داکتر شعیب اعظمی استاد زبان دری در دانشگاه اسلامی هند (جامعه ی ملیه ی اسلامیه) در کتاب فارسی ادب بعهد سلاطین تغلق (به زبان اردو) ادعا دارد که این آثار به زبان عربی بوده اند؛ اما قول ایشان نادرست است، چی نسخه های متعدد خطی و چاپی این کتب به دسترس بوده، نگارنده ی این سطور از ده نسخه ی بهجت الروح در کتابخانه های مجلس اسلامی ایران، مدرسه ی هالی مطهری، دارالعلوم تهران، کتابخانه ی ملی ملک تهران، کتابخانه ی بادلیان دانشگاه آکسفورد، دانشگاه استاکهلم، و دانشگاه کمبریج اطلاع داشته، نسخه های تهران و آکسفورد را از نزدیک ورقگردانی کرده است که همه به زبان دری اند. متن چاپی این کتاب توسط دانشمند فرانسوی رابینو دی برگوماله آماده ی چاپ ساخته بود، مدتها پس از مرگش در سال ١٣٤٦ش از طرف بنیاد فرهنگ ایران اشاعه نیز یافته است.



     جامع العلوم نیز در همین عهد در ٦٠٢ هـ   سال تو سط بزرگترین دانشمند، فیلسوف و نظریه پرداز موسیقی آن امام فخرالدین رازی ثم هروی در فیروزکوه ولایت غور به زبان دری به نگارش درآمده است و اما گفته می شود که امام فخر که خاطر ارج و احترامی که در هنگام اقامتش در پاردریا از علآ الدین محمد خوارزم شاه ( ٦١٧ ـ ٥٩٦ هـ ) دیده بود، این تآلیفش را به نام او مصدر گردانیده است.


      جامع العلوم، طوری که از عنوانش پیداست، در اصل دانشنامه یا دایرهً المعارفی است که تمام علوم مروجه ی روزگار خود را که شامل شصت نوع بوده اند، دربر دارد. که درین میان دانش چهل و هفتم آن موسیقی است. از همین جهت است که کتاب یادشده به نامهای حدایق الانوار فی الدقایق الاسرار (باغ های روشنایی در موشگافی رازها) و جامع ستینی (در بر گیرنده ی شصت) نیز معروف است. تا جایی که نگارنده آگاهست، امروز بیست و سه نسخه ی خطی این کتاب در گنجینه های افغانستان، ایران، هند، مصر، روسیه و ترکیه به ثبت رسیده اند که همه به زبان دری اند نه عربی.


     رساله ی دیگری که درین زمینه یک سده بعد از آثار یاد شده در داخل هند تآلیف یافته است، رساله در انشعاب اصول و فروع موسیقی است که توسط برزگترین شاعر، دانشمند و موسیقیدان آن عهد حضرت امیرخسرو بلخی دهلوی در سال ٧١٦هـ   به نگارش درآمده و جزئی از رسایل الاعجاز یا اعجاز خسروی اوست. قابل توجه است که این رساله نه بازگوینده ی اصول موسیقی است و نه هم بازتابنده ی فروع آن؛ بلکه شرح و توصیف جمعی از هنرمندانیست که تازه از فرغانه به هند رفته بودند آنهم با نثر مقعد و به شیوه ی براعت الاستهلال. شاید بخش یاد شده مقدمه ی بجا مانده از اثری بزرگتر بوده باشد که بخش های اصلی آن را دست تطاول روزگار به یغما برده باشد.


     در همان آوان در جریان سلطنت فیروزشاه تغلق ( ٧٩٠ ـ  هـ ٧٥٢ ؛ ١٣٨٨  ـ ١٣٥١م) کتاب دیگر زیر عنوان فریدالزمان فی معرفـﺔ الالحان در زمینه ی موسیقی خراسانی از زبان عربی به دری ترجمه شد که نسخه ی ناقصی از آن در کتابخانه ی انجمن ترقی اردوی پاکستان در کراچی موجود است. بر بنیاد معلومات در پیشگفتار کتاب غنیـﺔ المنیه، مؤلف آن اثر، کتاب فریدالزمان را بنابر خواست ابراهیم حسن ابورجا فرمانروای گجرات به زبان دری برگردانده است. اسم مترجم این یکی و مؤلف کتاب یادشده ی دیگر روشن نیست، اما برخی ها مانند شعیب اعظمی بنابر حدس، اعزالدین خالدخانی را همچو صاحب این دو اثر تلقی نموده اند. به این روال سلسله ی تآلیفات موسیقی در زمینه ی ساز و آواز کشورما و سایر و کشور های اسلامی از عهد تغلق ها تا آزادی هند از استعمار انگلیس ادامه داشت که عمده ترین آنها عبارت اند از : توضیح الالحان که توسط ریبایی (منسوب به شهر ریوای هند) برای شاه محمود بهمنی ( ٩٢٤ ـ ٨٨٧ هـ ) نوشته شده است. رساله در دوازده مقام که توسط دانشمند و موسیقیدان بزرگ هرات حافظ حیدر تونیانی (جد اعلای مادری خانواده های استاد غلام حسین و استاد هاشم) به نام همایون پسر  ظهیرالدین محمد بابر ( ٩٦٣ ـ ٩٣٧ هـ ) به نگارش درآمده است. کشف الاوتار که شرح شش مقام از رساله ی حافظ حیدر تونیانی معروف به درویش حیدر است. این رساله را قاسم فرزند علی دوست بخارایی برای جلال الدین محمد اکبر ( ١٠١٤ ـ ٩٦٣ هـ ) ترتیب داده است.  تحفـﺔالادوار که عنایت الله پسر میرحاج هروی برای جلال الدین اکبر نوشته است. و به همین ترتیب مونس العشاق محمود پیاره، زمزمه ی وحدت باقیای نایینی، شجره ی دانش نظام الدین احمد گیلانی، طبیب قطب شاه، صوت الناقوس عثمان قیس افغانی، تحفـﺔ الهند میرزا خان شاهجهانی، مخزن العلوم برج موهن و ده ها رساله دیگر زیر عناوین رساله ی موسیقی، بیاض موسیقی و امثال اینها که به صورت کلی یا ضمنی به این موضوع پرداخته اند.


     مسلمانان خراسانی در طول سالیان حکمرانی خویش در هند، به مرور زمان با هندوها مألوف و مأنوس گردیده، با فرهنگ آنها که پیش ازین از روی تعصب و پیشداوری ناچیزش انگاشته، بقایای کفر و بی دینی اش می پنداشتند، آشنایی عمیقتری حاصل کردند و از سوی دیگر تعمیم سلسله ی چشتیه در هند زمینه ی بهتری را فراهم آورد تا مسلمانان به موسیقی هندی که ریشه ی عمیقی در مذهب دارد، توجه بیشتر به خرج دهند. و نتیجه این نزدیکی را برای نخستین بار در دربار خلجی ها می بینیم که برای نخستین بار با حضور نایک گوپال در کنار امیر خسرو بلخی، یکی از موسیقیدانان و مغنیان برجسته ی هندو به حلقه های بالایی جامعه پیوند یافت. و به دنبال آن دربارهای سلاطین مسلمان و اغلب خراسانی الاصل هند به عرصه ی انکشاف موسیقی و به ویژه موسیقی هندی مبدل گردیدند؛ چنانکه دربار های علأالدین خلجی ( ٧١٥ ـ ٦٩٥ هـ ) ، فیروزشاه تغلق ( ٧٥٢ ـ ٧٩٠ هـ ) ، سکندر لودی ( ٩٢٢ ـ ٨٩٤  هـ )، ابراهیم شاه شرقی ( ٨٤٤ ـ ٨٠٤ هـ ) و سپس سلطان حسین شرقی ( ٨٨٤ ـ ٨٦٢ هـ  ) شاهان جونپور، سلطان زین العابدین کشمیری ( ٨٧٥ ـ ٨٢٣  هـ )، جلال الدین اکبر کورگانی ( ١٠١٤ ـ ٩٦٣ هـ ) و احفاد او، شاهان و امرای محلی چون ابراهیم حسن ابورجا مرزبان گجرات ( ٧٧٩ ـ ٧٧٦ هـ ) و بعد بهادر والی آنجا ( ٩٣٢ ـ ٩٢٢  هـ )، فقیرالله سیف خان بغلانی والی کشمیر ( ١٠٧٦ ـ ١٠٧٧ هـ )، بازبهادر فرمانروای مالوه ( ٩٨٦ ـ ٩٦٢ هـ )، ابراهیم عادلشاه پادشاه بیجاپور ( ١٠٣٧ ـ  ٩٨٨ هـ )، تیپو سلظان آخرین شهنشاه میسور ( ١٢١٣ ـ  ١١٩٧هـ ) نواب آصف الدوله مرزبان اودهـ ( ١١٨٨ ـ ١٢١٢ هـ ) و سپس واجدعلیشاه و دهها تن دیگر، زمینه های اعملی و نظری انکشاف موسیقی هندی را بیشتر از موسیقی خراسانی فراهم آوردند.


     تعدادی ازین شاهان و امرأ خود موسیقیدان و مؤلف آثار و موجد کردارهایی در موسیقی بودند، مانند سلطان حسین شرقی که آفریننده ی چندین راگ جدید بود و یا فقیرالله سیف خان که خود آفریننده چند راگ و مؤلف کتاب راگ درپن است، باز بهادر که به وجود آورنده ی راگ های تازه در موسیقی هندی شمرده می شود، ابراهیم عادلشاه که مؤلف کتاب نورس و آهنگسار ماهری بود، تیپو سلطان که نظام جدیدی برای موسیقی هندی آفرید، سلطان زین العابدین کشمیری که کتاب زیر عنوان مه مک در موسیقی نوشت. و به همین ترنیب تعداد دیگر از شاهان که مشوق بزرگ موسیقی بودند مانند سلطان محمد تغلق ( ٧٥٢ ـ ٧٢٥ هـ ) که با وجود پابندی شدید به مذهب به قول جهانگر معروف سده های میانه ـ این بطوطه ـ عظیم ترین و منظم ترین دسته های موسیقی درباری، نظامی و مذهبی (تصوفی)، تفریحی و فضای آزاد را تشکیل داده، محلات طرب آباد و موسیقی تفریحی را دایر نموده بود.

او می نویسد که موسیقیدانان دربار سلطان یادشده یکهزار و دوصد نفر و تعداد غلامان موسیقی نواز او یکهزار نفر بودند و به همین ترتیب سلطان فیروزشاه تغلق هر جمعه بعد از نماز مجالس عام طرب دایر می کردکه هزاران نفر در سرای شاهی گرد می آمدند و به آواز مطربان دربار گوش می داند و از نمایشان پهلوانی و قصه خوانی بهر می بردند.