109

 محدودیت های شغلی وچگونگی استقرار مهاجرین در شهر های ایران

از کتاب: مهاجرت به ایران ، بخش بخش اول

مادامیکه مهاجرین پس از طی خطرها وهذر از مال وجان وپشت سر گذاشتن تجربه های تلخ
در مسیر هزاران کیلومتر راه وبه امید بقأ وبازگشت پیروزمندانه در فردای تاریخ شان در پشت
میل ۷۲ مرز ایران به انتظار امید ها واینده نامعلوم خود روزها وشبها به انتظار می ماندن و
و انتخابی جز این نداشتند وهرانچه داشته بودند هزینه این سفر کرده بودند .
هفته ۲یا ۳ بار مسولین ایرانی همراه با شماری نیروی نظامی وهمچنین تعدادی ازمسولین


گروه ها سازمانها ی خود ماخودما از با تاریک شدن هوا در محل با چند بس میرسیدند ودلیل


امدن شبهنگام شان شکسته شدن شدت گرما وهوای سوزان سرمرز بود وهجوم  خانواده ها که

وافراد بی حوصله وخسته از انتظار باعث میشد که ساعت ها طول بکشد تا نخست مسولین


گروه هاواحزاب افراد ویا خانواده های مورد نظر شانرا دسته بندی ویا به اسم خود شان ثبت

کنند تادر اینده از حمایت انها برخوردار شوند وهر کدام را بامشخصات ثبت نام ووارد خاک

ایران میشدند وبا بس هایکه اماده حمل انها بود ظرفیت سازی وبه حل دیگری انتقال اده میشد

وانهایکهاز قافله باز می ماندن وبا التماس کردن واقاو برادر گفتن سیم های خاردار ودر بسته را

در دستان خسته خود میفشردند تا بلکه چانس یاری شان کند واقا وبرادر یک نگاه به انها کند

 مجبورمیشدند تا نوبت دیگر فرا رسد وخود را سرزنش ازبد چانسی ومیکردند وبا عالمی

از افسوس و نگاه های خسته وطنداران خود را بدرقه  می نمودند




زمانیکه مهاجرین پذیرفته شده سوار بر بس میشدند بدون اینکه بدانند شبهگام حرکت داد شده

وپس طی مسافت صد ها کیلومتر در « محل قرنطینه » زاهدان و« قرنطینه کرمان » انتقال می  

یافتند ، قرنطینه کران در ۳۸٫۳۰درجه شمالی و۵۰٫۵۷ درجه شرقی موقیعت جغرافیائی در  

 
جنوب شرقی مجاور شهر کرمان احداث گردیده بود و ساختمان یک طبقه ای در جهت شمالی

وجنوبی بصورت طولی در اوایل نیم ساخته وبعد ها بوسلیه خود مهاجرین اباد شده میرفت ودر  

سمت غربی ان ساختمانهای مسولین ،نیروی اتظامی ومحل صحی ساخته شده بود که در قسمت

وسط یک میدان بزرگ وجود داشت که مهاجرین برای شناسایی وگرفتن مایحتاج شان به صف

ایستاده ومنتظرمیشدند مهاجرینکه در این وامثال چین قرنطینه ها وارد میشدند پس از ۱۰ تا ۲۰

روز وانجاممعاینات صحی لازم وتصمیم مسولین در جابجای انها معطل وانهایکه بعنوان مریض

نسبت به وضع شان تشخیص داده میشد ۶ ماه باید در چنین قرنطینه ه می ماندن واین به معنی

بود که درطی پروسه شناسایی اولیه مسولین صحی وافراد ذینفع بیشتر کسانی را مریض

تشخیص میدادندوضع مالی خوب میداشت ویا توانایی جسمی که بیشتر از اولی طلب رشوه

بواسطه واسطه هامیشد و ازدومی طلب  کار دراعمارنیمه تمام قرنطینه میشد ودرین قرنطینه ها

موارد متعدید برخورد های تحقیر کننده وخشن ودر بسا موارد ضد اخلاقی وجود داشت ورقم

رشوه ها از سقف۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان میرسید وواسطه پس از گرفتن این مبلغ سریع گواهی




وقتیکه پروسه شناسایی اولیه و تصمیم گیری مسولین قرنطینه مشخص میشد مهاجرین برای

اسکان وترخیص به شهرهای مجازشامل تهران، بندرعباس، اصفهان، شیراز٬ مازندران،

وشهرکهای تابع ان برگه تردد داده میشد ومهاجرین با هزینه شخصی  فقط مجاز بودند در میسر

شهر های قید شدهقید شده بروند و درمقصد ویا تردد غیر ان تردد غیر مجاز شناخته شده وپلس

راهها در برخورد با این  مورد ویا موارد انها را بازداشت وپس بازرسی بدنی وبرخورد های


سلیقه ای انها را راهی اردوگاههای مرزی درصورت گروهی ویا به تعداد کم وفردی میکردند  

با این ترتیب این مهاجرین پس از رسیدن به شهر قید شده موفق به پیدا کردن کار وتامین زندگی

خود میشد خوب والا قاچاقی به شهر های دیگر میرفتند  واگر  به مقصد میرسیدنموفق به یافتن

کار میشدند وکاری پیدا میکردند مجبور بودند که از محیط کاری شان خارج نشوند که امکان

گرفتن وبازداشت شان توسط نیروی انتظامی حتمی بود که این نیرو ها گاه وبیگاهی در  محل

کاروزندگی مهاجرین بصورت ضربتی وارد میشدند ودرخواست برگه اقامت وترسانیدن

مهاجرینتفریح اخر هفته وبیشتر وقتها بمنظور اخاذی ویا دستورات مرکز شان صورت میگرفت  

واین سیاست حساب شده بود که مهاجرین در همه حال  اسایش روحی وروانی نداشته و نیروی

 انتظامی را چون سایه احساس کنند و حالا یکی از دلیل های شهر های مشخص در برگه



که قید میشد ومهاجرین حق انتخاب نداتند این بود که بر اساس نیاز بازار کار وضروت های

نیروی کاری ارزان بود که بر اساس شغل های قید شده از سوی « شورای هماهنگی امور

افغانیه» در شهر های مذکور در نظر گرفته شده بود که بعدا در مورد  این نهاد شرم اور و

توهین کننده وتحقیر ساز صحبت خواهیم کرد واما ضرورت این شهر ها تهران بعنوان پایتخت

ایران نیاز به نیروی عظیم کار داشت وپلانهای خط مترو، گسترش شهر سازی ونیاز مسکن

وساختن زیرساختهای شهری دیگر به دلیل مهاجرت درون کشوری خود مردم ایران  که سالانه

 بطور متوسط ۱۰۰۰۰۰ مهاجرت درون کشوری را پس از انقلاب جمهوری اسلامی  شاهد بود

 ودلیل ان عدم برنامه ریزی چنین مهاجرت عدم برنامه ریزی حساب شده رژیم جدید  ونبود

امکانات رهایشی واسآیش در شهرستانها ووقوع جنگ ایران عراق بود بخصوص که از شهر

های جنوب وجنوب غربی ایران این مهاجرت گسترده تر بود وبندر عباس بنابر نیاز تخلیه

کشتیها وحمل بار ووجود اب هوای گرم وکمبود نیروی کاری محلی واصفهان بدلیل وحود

کارخانههای سنگبری ٬موزائیک سازی که مواد اولیه ساختمانی بازار مسکن را مرفوع میکرد

وشیرازبنابر داشتن کارخانه های پلاستیک سازی که عموما در خارج شهر ها واقع بود ونیروی

بومی کمتر تن به این کار ها میداد ومازندران نیز بدلیل باغ های میوه وفارمهای کشاورزی که

نیرکمبود شدید به نیروی کار داشتند  وکمبود همه این نیروی کار محلی اول بنابر مهاجرت های

درون کشوری ،دوما شرکت در جنگ وسوما رشد شهر نیشنی وبالا رفتن درامد های مردم




ورشد اشتغال های کم زحمت وگسترش تجارت وامتیاز های دولت در خود کفایی بود که در

تحریم جهانی قرار گرفته بود واشتغال های سنگین وشاقه شدیدا به کمبود نیروی کار قرار

داشت وتنها مهاجرین افغانستان میتوانست بعنوان نیروی جاگزین وقابل اطمینان قرار بیگیرد

زیرا نه قانون مدنی وحقوقی ایران پشتوانه انها بود ونه از خود دولت وحامی داشتند که بانی

حقوق شان باشد نیروی کار ارزان وبدون بیمه وحقوق کارگری که مجبور بودند با درامد کمتر

نیرو وانرژی خود را بفروشد وچه بسا که در بسیاری موارد کار فرمایان از دادن ان حقوق سر

باز میزدند ویا رد مرز میشدند وبعنوان « افغانی پدر سوخته» جرأت شکایت هم نداشتند

جدا از اینکه مهاجرین از اوان ورود به خاک ایران مکلف به تامین خود بودند و هیج نهاد

دیگربین الملی در زمینه کمک به انها فعال نبود ،البته در سالهای بعدی کمیساریای سازمان ملل

متحد در تهران  یک بخش بخش صحی را برای مهاجرین فعال کرد ومهاجرین نیازمند که

توانائی پرداخت هزینه های هنگفت بیماری ویا حوادث ناشی از محیط کار را نداشتند با مراجعه

به این نهاد بخشی از هزینه مذکور را میگرفتند که انهم مسقیما به تعرفه حسابداری شفاخانه  

واریزمیشد تا بیمار ویا مهاجر آسیب دیده مرخص شود واین همکاری نیازمند کاغذ بازی  

ومراجعه فامیل ویا شخص همراه بیمار صورت میگرفت .




شرکت های خصوصی وپیمانکاران ایرانی در امور کار های ساختمان سازی، گاز کشی شهرها

وایجاد فضای سبز وپارک سازی وکارخانه های سنگبری وموزائیک سازی که نیاز شدید بازار

بازسازی ایران بعد از جنگ داشت  وکانال کشی خط مترو در تهران از استخدام مهاجرین دو

منفعت بزرگتر دیگر را در نظر داشتند . اول اینکه بکار گرفتن  نیروی کارخوب وارزان با

قابلیت در همه سطوح سبک وسنگین بدون تأمین مسایل اولیه امینی وتهیه سرپناه وغیره  که اگر

کارگر مهاجردر حین اجرای چنین کار هار زیر سقف ساختمان ها ودیوار های کهنه ویازیر

آوار خاکهایکانال کشی ویابالاخره اعضای بدن شان زیر دستگاه های عظیم سنگبری وماشین