112

پیام خلیلی به شاه ایران برای حمله برافغانستان

از کتاب: مقالات انفرادی
27 June 2024

درسال ۱۳۵۴  خلیلی  سفیربرحال افغانستان در عراق  بود، اوچند بار به سفارت ایران درعراق مراجعه کرد واز سفیرایران آقای شهید زاده تقاضای ملاقات خصوصی با شاه ایران را نمود. سفیر  که نمیتوانست زمینه چنین ملاقاتی را فراهم ګند از خلیلی میخواهد تا محتوای صحبت خود را با شاهنشاه ایران به سفیر  بگوید تا او  موضوع را به وزارت دربارشاهنشاهی خبر بدهد. خلیلی که از افشای راز خود بیم داشت سفیر  را قسم میدهد تا  راز او را الی ملاقات با شاهنشاه  مخفی نگهدارد وسفیر به خلیلی وعده میدهد، سپس  خلیلی به سفیر میگویدپیام من به شاهنشاه ایران  اینست که: اگر دولت ایران از افغان های که برای کار به ایران می آیند، لشکری تنظیم وبرافغانستان حمله کند، مردم افغانستان با این لشکر به مقابله  برنخواهند خاست، چونکه آنها شاهنشاه ایران را شاهنشاه خود می پندارند؟؟؟ 

خلیلی با چنین پیام خاینانه  درحق مادروطن میخواست که شاه ایران  را برای اشغال وطن خود تشویق کند و درحق مردم افغانستان نیز تهمت نابجایی را می بندد ومیگوید: مردم افغانستان شاهنشاه ایران را شاهنشاه خود میدانند ؟؟؟

 این پیام خاینانه خلیلی سالها بعد از سقوط رژیم  شاه ایران ،توسط اسدالله علم  وزیر دربار شاهنشاهی ایران  در کتابی بنام  خاطرات اسدالله علم ، بچاپ میرسد  وطشت رسوایی وخیانت خلیلی ازبام می افتد.اهل قلم افغانستان درخارج از کشوراین پیام خیانت آمیز خلیلی را در رسانه هایی چون: پورتال افغان جرمن آنلابن، سایت آزادافغانستان، وسایت راوا به نشر سپردند  ومن آنرا  در سایتهای نامبرده خوانده ام‌ وتبصره ای برآن نوشته بودم .

حسن شرق نیز این پیام خلیلی را درکتاب خود نقل کرده و من آنرا از کتاب  شرق اینجا اقتباس میکنم:

گزارش محرمانه سفیرایران از قول خلیلی سفیرافغانستان در بغداد به اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی ایران درتاریخ ۲۷/۱۱/ ۱۳۵۴ که در آن از شاهنشاه ایران استدعای مسلح کردن افغانهای که جهت کار به ایران وارد میشدند علیه دولت جمهوری افغانستان کرده بود.

آقای شهید زاده سفیرایران دربغداد دراین مورد مینویسد:«... برای مزید آگاهی به استحضار جناب عالی میرساند که چون ظرف این دو ماه این دومین بار بود که سفیر افغانستان مقیم بغداد (خلیل الله خلیلی)به دیدن اینجانب آمد واین مطلب را اظهار میداشت، برای اینجانب یقین حاصل شد که مایل است موضوع به شرف عرض ملوکانه رسانیده شود، لذا من غیر مستقیم جویای نظر او در بارۀ گزارش اظهاراتش به تهران شدم.باقید قسم ازاین جانب خواست که عرایضش بطورمستقیم تنها بوسیلۀ جناب عالی به شرف عرض مبارک شاهنشاه رسانیده شود واحدی غیر از آن اطلاع پیدا نکند.»

شهید زاده علاوه میکند:« مطلبی که سفیر ضمن صحبت دانسته یا ندانسته به آن اشاره کرد و بنظر اینجانب شایان کمال توجه است آن بود که گفت هم اکنون هر روز تعداد زیادی از افاغنه جهت پیدا کردن کار وامرار معاش بصورت های مختلف به ایران می آیند واینها مترصد آن هستند که کسانی با آنها تماس پیدا کرده آنها را متشکل نماید تا احیاناً مسائلی را علیه حکومت فعلی افغانستان بوجود آورند.»( رک:خاطرات اسد الله علم،وزیردربار شاهنشاهی ایران، ج پنجم، صفحات ۴۵۸، ۴۵۹تا۴۶۱،بحوالۀ کتاب،تاسیس وتخریب نخستین جمهوریت درافغانستان ؛چاپ سوم، صص ۲۴۲-۲۴۳ ) 

عمران بلوچ که این قسمت ازخاطرات اسدالله‌علم را خوانده درکامنتی میگوید:شاه به ابن پیام خلیلی درابتدا اعتنایی نمیکند ولی بالاخره بر اثر اصرار علم‌ میګویدهرطور میخواهید عمل گندواسدالله علم گروه های را برای تخریب جمهوری افغانستان موظف میکند.

بگزارش داکترحسن شرق :« درماه ثور۱۳۵۵وزارت داخله خبر داد که شب گذشته  برتهانه  جات کلاتۀ نظرخان، تیغات، اسپران، لاش وجوین، قلعۀ فتح وچهار برجک، اشخاص مسلح ناشناس حمله ور شدند که خوشبختانه محافظین سرحدی درتهانه جات مذکور، در دفاع از موقف خویش تعدادی از حمله آوران را می کشند وچند تن از آنها را زخمی واسیر ومابقی فرارمیکنند.از مدافعین افغانستان هم یک نفر شهید وپنج تن زخمی شده بودند. 

قرارگفتۀ محافظین سرحدی مهاجمین به ایران فرارکردند واعترافات اسیران هم نمایانگر این بود که مهاجمین درایران تجهیز شده واز آنجا جهت ویرانی تهانه جات وایجاد بی نظمی در آن مناطق هجوم آورده بودند.» 

( داکترحسن شرق، کودتای پنجم سرخ یا سیاه، بخش نهم)

خوشبختانه چنانکه خواندیم سربازان دلیرسرحدی افغان با پایمردی از مرزهای کشور خود دفاع کردند و مهاجمین مسلح را قسماً سرکوب وبرخی را دستگیر کردند و برادعای دروغین خلیلی مبنی برشاهنشاه خواهی مردم افغانستان خط بطلان کشیدند. این  عمل استاد خلیلی یک خیانت ملی[۱] محسوب میشود، وجوانان کشور نباید شکار ادبیات عوام فریبانۀ  او بشوند و اشعار او رانشانه  وطن دوستی او  تلقی  کنند. چنانکه آقای امید افضلی  در‌پای مقاله انتقاد شدید داکترهاشمیان از خلیلی، بجای کامنت این ابیات خلیلی را  بحیث نمونه وطن دوستی او گذاشته است:

داند خدا كه بعدِ خدا مي پرستمت

هان اي وطن مپرس چرا مي پرستمت

ذرات هستيم ز تو بگرفته است جان

با صد هزار جان ، همه جا مي پرستمت

                    (خلیلی)

درپاسخ نوشتم که درمقاله بعدی حواهیم دید که خلیلی تا چه حد  وطنش را دوست داشته است؟