عبدالله پناهزاده، پهلوان مشهور افغانستان
همیشه آرزو میکردم قهرمان رشته کشتیگیری باشم
سرزمین افغانستان زادگاهِ مبارزان، دلیران، ورزشکاران و زحمتکشان است. کشوری که سالهاست دیگر رنگ صلح و آرامش به خود ندیده و متأسفانه در جریان جنگهای چند دهه اخیر آسیب زیاد دیده است. مگر پایتخت کشور یعنی شهر کابل در دهه هفتاد خورشیدی چنان ویران و تخریب شد که نظیرش کمتر دیده شده، باشندگان این شهر در آبادانی شهر و دیار خود اهداف، امیدها و آرزوهایی داشتند و در جهت ساختار جامعه نوین و مترقی گام بر میداشتند. افسوس که همه آرزوهای کابلیان برباد رفت. تعداد زیادی کشته، زخمی و یا مهاجر شدند. اما فرزندان این شهر هر کجایی که بودند و استند به پا ایستادند و زندگی را از سرگرفتند، کار کردند، زحمت کشیدند و به کشور خویش افتخار آفریدند. سخن از مردمان گذر مرادخانی کابل است، جایی که دهها فرزند نامدار، با استعداد و زحمتکش آنجا چشم بدنیا گشوده است. کابل نمیتواند فرزندانی این محلاش را چون؛ میرزا محمد نبی واصل شاعر، دکتر غلام حسن بها، دکتر فتاح نجم، پهلوان عزیز مراد، پهلوان عبدالله پناهزاده و بسیاری دیگر را بدست فراموشی بسپارد. گپ از ورزشکاری میزنیم که عبدالله پناهزاده نام دارد و باشنده گذر مراد خانی کابل است.
عبدالله پناهزاده قهرمان ورزش پهلوانی که افتخار آفرین و مدالآور کشور افغانستان و مایه سرفرازی مردمش است. صحبتهای با هم داشتیم و ماحصل آن چنین است:
چه زمانی به ورزش کشتی شروع کردید؟
از آوان کودکی به کشتیگیری علاقهی وافر داشتم، یکی از آرزوهایم این بود که روزی مقام قهرمانی را در رشتهی پهلوانی کمایی کنم، بنآء جهت رسیدن به هدفم پهلوانی را از دوره مکتب ابتداییه شروع کردم. ابتدا شامل تیم پهلوانی نوجوانان شدم. از آن بعد عضویت کمیته المپیک را بدست آورده و تحت نظر جناب نورالله، قاضی معصوم، فیض محمد و میاگل نظری که استادان ورزیده آن وقتها بودند به تمرین آغاز کردم. ابتدا در کلپ انوری واقع مرادخانی تمرین میکردم بعد عضویت کلپ ورزشی میوند را بدست آوردم، سرپرستی کلپ مذکور را پهلوان ناصر چوچه به عهده داشت. از پهلوانان هم سن و سال و هم وزنم تا جایی که به خاطر دارم، غلام حسین پسر پهلوان ابراهیم قهرمان کشور، گل میر، سبحان شاه هم کلاس کشتی ام بودند.
با عشق و علاقهی که به پهلوانی داشتید، از دست آورد و خاطرات آن وقتها بگویید؟
از سفرهای ورزشی تان صحبت کنید؟
بعد از بدست آوردن عضویت تیم جوانان در سال ۱۳۵۸ خورشیدی به جمهوری داغستان در جام پهلوانی «علی علی اوف» که سالانه برگزار میشد اشتراک کردم، در اولین سفر خود خوب درخشیدم. چندین بار با اعضای تیم ملی کشور در مسابقات پهلوانی به خارج از کشور سفر کردهام منجمله ؛ در جام کشتی« اولانباتور» منگولیا، جام کشتی«دانکلوف»بلغاریا، اتحادجماهیرشوروی(وقت)، آلمان شرق ( سابق) و جام «جواهر لعل نهرو» هندوستان بود. مسابقات جام احمدجان که همه ساله به مناسبت جشن و دیگر ایام برگزار میشد. در بین، سه تیم از افغانستان، اتحادشوروی، بلغاریا، پولند، آلمان شرق، چکسلواکیا، هنگری، کوبا، کوریایی شمالی و بقیه کشورهای سوسیالستی... که جمعآ ۱۲ کشور بود یکبار مقام اول، دو بار مقام سوم و ... را حاصل کردم. در جام داغستان مقام دوم و در مسابقات منگولیا مقام سوم را بدست آوردم. حدودآ ۵۰ تا ۶۰ مدال و کپ کمایی کردهام.
جنگ و ناآرامیهای داخلی افغانستان شما را نیز مجبور به ترک وطن کرد
آری ! در سال ۱۳۷۲ خورشیدی وقتی جنگهای کابل شدت گرفت مردم مجبور به ترک دیار شدند، امنیت نبود و زندگی همه ی ما در خطر بود، فامیلها پراگنده شدند، حالتی پیش آمد هر کس به فکر نجات خود و خانواده ی خود بود. مردم آواره گردید. با وجودی که شهر و دیار خود را دوست داشتم اما وطن را ترک و به آلمان پناهنده شدم. بیجا شدن از میهن کار ساده و آسان نبوده، تنها وداع و ترک شهر و کشور مطرح نیست، وداع با آرمانها، خوشیها، پیوندها و دوستیهای دراز مدت میان مردمهاست. خاطرات کابل، کوچه مرادخانی، دوره مکتب، دوستان، هم صنفیها، کلپهای ورزشی، جشنها و بلاخره مردم با صفا و مهربان خود را هیچ گاه فراموش نمیکنم.
موقعی که به آلمان آمدید تا حال چه فعالیتهای ورزشی داشتید، در زمینه مختصرآ بگویید؟
با مهاجر شدنم به آلمان ورزش پهلوانی را که به آن عشق میورزیدم از یاد نبرده اولین کاری که انجام دادم در کلپ پهلوانی ثبتنام کردم مدت یک سال طول کشید تا اجازهنامهی فدراسیون کشتی برایم رسید. بعد به تمرینات و فعالیتهای ورزشی شروع کردم. در همان سال ۲۰ مسابقه کشتی انجام دادم و مسابقات بدون باخت بود. این امر توجه بیشتر مسؤولین ورزشی را به خود جلب کرده، در فکر تأمین زندگیم شدند. برخوردشان صمیمانه و دوستانه بود. به ارزش کارهایم میفهمیدند و تشویق میکردند. خاطراتی خوب و ماندگاری از مردم آلمان دارم.
توصیههای تان برای علاقمندان این رشته چیست؟ از تجارب خود قصه کنید؟
پهلوانی یک ورزش ثقیل است، به تمرین، زحمت و پشت کار زیاد و متداوم ضرورت دارد. این ورزش را از آوان کودکی باید شروع کرد. این را از تجربه خود میگویم. دگر ورزشها اکثرآ گروهی است اما پهلوانی فردی! کشتیگیر باید متکی به نیروی خود باشد. پهلوان موفق و قهرمان کسی شده میتواند که جسم و روح خود را سالم نگهدارد از استفاده مواد مخدر و مضر اجتناب ورزیده فقط به ورزش مورد علاقه خود بیاندیشد. به کشتیگیری عشق و علاقه ی زیاد داشتم و از آوان کودکی به تمرین و فعالیتهای ورزشی شروع کردم فکر پهلوانی لحظه ی من آرام نمیگذاشت. زحمت میکشیدم، فعالیت میکردم و همیشه برای مسابقه آماده میبودم. لباسهای ورزشی ام را بداخل یک "بیک " در کنارم آماده میگذاشتم و یگانه دلخوشی ام همان بود. همیشه آرزو میکردم قهرمان پهلوان باشم.
در مورد بهبود وضع افغانستان و قطع جنگ و خونریزی چه نظری دارید؟
یگانه آرزوی که دارم این است که مردم ما همدیگر را بپذیرند، متحد شوند، تعصب و قوم گرایی را کنار بگذارند. کشور ما افغانستان سرشار از منابع طبیعی است. نفت، اورانیوم، زمرد، لاجورد، آهن و دهها منبع دیگر به کثرت وجود دارد که نظیرش در جهان نیست. هرگاه این همه منابع سرشار را خود مردم ما بکار اندازند نیازی به کمک و بخشش دیگر ممالک نخواهد بود. مردم افغانستان اداره مملکت خود را بدست گیرند، تصمیم گیرنده و زمامدار خود شان باشند، چرا کلیددار و نگهبان سرمایههای طبیعی و ملی ما دیگران باشند؟ به کمک نیروهای بیگانه جنگهای داخلی وطن ما براه انداخته شده و دامن زده میشود. نتیجه آن نه تنها تاراج وطن ما بوده بلکه باعث کشته و آواره شدن چند میلیون افغان گردید و این پروسه ادامه دارد.