از عشق لاف اگر زده ای با «ثبات« باش
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
از عشق لاف اگر زده ای با «ثبات« باش
خون از دو دیده بار بعیش و نشاط باش
از جاده های عشق و محبت تو نگذری
بالفرض اگر گذر کنی پر احتیاط باش
درد سر است صحبت خورد و کلام شهر
خاموشی پیشه ات ن و کم اختلاط باش
گستاخی پیش مردم ناز کد لان مکن
تا فیض شان رسد بتو پر احتیاط باش
نشماری خویش مالک این جا و زندگی
یکچند روز عاریتی این رباط باش
دامان دشت خفتن تو پر خطر بود
چون شخصی با اثاثه ای بین محاط باش
دوشت بریز بار علایق کمان مکن
تا بر فساد برنخوری بی بساط باش
شیطان و نفس هر دو عدوی مبین تست
دل را اداره می کن و با انضباط باش
نا چشم را بهم زده باشی قیامت است
هر دم به ترس و لرزش جسر صراط باش
گاهی به روم گاهی به ری خوش هوا بگرد
محبوس از چه مانده ای در هر نقاط باش
خواهی که گیری فتیۀ انداز عشقری
برجامه دوزی قد خوبان خیاط باش