می نمائی آشنا ساده روی نام تو چیست
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
می نمائی آشنا ساده روی نام تو چیست
گرم جوشی داری با من مقصد رکام تو چیست
دی به وقت ناشناسی ها خطت بر من رسید
گرنداری تاربا من پیک و پیغام تو چیست
بین رومال کتانت سیب و ناک آورده ئی
تحفه و بخشایش و الطاف و انعام تو چیست
کاکل مرغولۀ خود را نمودی چنگ چنگ
خال ها چیدی به روی این دانه و دام تو چیست
گه بدم می بینی و ه دوست میداری مرا
ای به قربان تو گردم این رم و رام تو چیست
در جمال نازنینت دیده ام نور خدا
نیست گر مقطت رخت زلف الف لام تو چیست
از خرابات و مناجات عشقری بی بهره ئی
حیرتی دارم نمیدانم که انجام تو چیست