116

اصل آدم اگر روا گردد

از کتاب: دیوان اشعار ، مسمط

اصل آدم اگر روا گردد

گرد صحرا و روح سوا گردد

همه واحد و اهورا گردد

دل اگر محو مدعا گردد

درد در کام ما دوا گردد


*****


هوس و حرص اگر رسد در کام

سر سردار اگر رسد در کام

رم آهو اگر رسد در کام

طعمه درد اگر رسد درکام

هر مگس همسر هما گردد


*****


سُر اسرار سرهء او را

عالم روح و مهرهء او را

کوه و صحرا و درهء او را

محو اسرارطرهء او را

رگ گل دام مدعا گردد


*****


همه در همهمه و حرص وهوس

سر و سودا اصول حرص هوس

صارم هم در هوا و حرص و هوس

گر سگالد وداع حرص و هوس

گره دل گهر ادا گردد


*****


گر رسد هر که در مواصل وهم

مگر املاک در صلاصل وهم

گل آماس گردد حاصل وهم

گسلد گر هوس سلاس وهم

کوه و صحرا همه هوا گردد


*****


که رسد در هوا مصرع سرو

در کمال دعا مصرع سرو

رسم دارد گواه مصرع سرو

محو گردد سواد مصرع سرو

مـّد آهم اگر رسا گردد


*****


سر حکام عصر درد آلود

هم دل و، هم طحال درد آلود

سر مولو، گرا درد آلود

ما و احرام آه درد آلود

هم هوا گرد را عصا گردد


*****


در اسرار وهم سُر حواس

مرگ را عرصهء دگر مواس

رسدم محمل طلسم رواس

دل آسوده کو؟ مگر وسواس

گره آرد که دام ما گردد


*****


طرح محمود وصال بیدل ما

سحر دارد دوال بیدل ما

عرصهء ماه و سال بیدل ما

در طلوع کمال بیدل ما

ماه در هالهء سها گردد