153

دریاچه‌های بامیان

از کتاب: افسانه های قدیم شهر كابل

بامیان یکی از زیباترین و خرم‌ترین شهرهای افغانستان است. این دره قشنگ و تاریخی به مناسبت دو بت عظیمی که دارد از قدیم‌الایام معروف و مورد نظر بوده است. این بت یکی پنجاه و دو متر و دیگری سی و پنج متر بلندی داشته و بیش از دوهزار سال قبل بر بدنه کوه ساخته شده است. از دیر باز بودائیان چین، هند، سیلون و سایر کشورها به زیارت آن دو می‌آمدند و هدیه‌ها نثار می‌کردند.

روزی مردم آن ناحیه خواستند تا سدی محکمی به رودخانه بامیان ببندند و از آن برای آبیاری استفاده کنند، هرگاه به کار بند آغاز می‌کردند رود بامیان طغیان می‌کرد و بند را می‌برد. مردم از این امر به ستوه آمده و منتظر بودند تا دستی از غیب آید و کاری بکند. یک روز حضرت علی کرم‌الله وجهه از آن ناحیه می‌گذشت مردم به دامان او درآویخته و از آن حضرت خواهش کردند تا به آنها کمک کند. آنحضرت پس از اندکی تأمل مقداری پنیر خواست و آن را به آب انداخت، آب رودخانه دفعتاً ایستاد و بندی را تشکیل داد که هنوز بند پنیر نام دارد. سپس بر قسمت دیگر آب امر کرد تا ایستاده شود همان بود که دریاچه دوم به وجود آمد، مردم آن دریاچه را بند هیبت نامیدند و بدین ترتیب چندین دریاچه تشکیل یافت و بنام بند امیر معروف گشت.

لفظ امیر خاصه آن حضرت و مأخوذ از لقب امیرالمؤمنین است. امروز هر مسافری که از بامیان می‌گذرد باری این داستان را می‌شنود.