114

اسلام و شمشیر

از کتاب: اسلام و شمشیر ، بخش ۱

بيش‌ترين کوشش دشمنان اسلام در کار پيوند دادن انديشه‌ی اسلامی با کارآيی تيغه‌ی شمشير گذشته است. ابزار دست اين دشمنان حيله گر و در موارد بيش‌تری دوستان سهل‌انگار و آسان‌گير، توسل به آيه های «قتال» در قرآن عظيم است که عمدتا در سوره ی بقره ديده می‌شود.


اينک در گمان و بيان بسياری از غيرمسلمانان و نيز مسلمانانی که داستان‌های رسوخ اسلام به‌جهان از مسير شمشيرکشی‌های سرباز مسلمان عرب را پذيرفته اند، اسلام دين خون‌ريزی، مکافات‌دهی، دست بری، گردن زنی، رجم و تخريب جاهلانه‌ی فرهنگ ماقبل خويش شناخته می‌شود! در اين ميان، با حيرت بسيار، ناسيوناليسم عرب در القاء چنين باوری به جهان، از همه حريص تر است. آن ها که در حال حاضر از ظهور تزهای جديد تاريخی برای شرق ميانه هراسان شده اند و مثلا بدون امپراتوری ساسانيان ديگر قادر به تکرار افسانه‌های فتوح قادسيه و جلولاء و نهاوند نيستند و شمشير فرضی‌شان را از کار افتاده می بينند، عليه کتاب‌های تاملی در بنیان تاريخ ايران، در منطقه تبليغ می‌کنند، چنان‌که مراکز دانشگاهی باکو، پايتخت‌آذربايجان، لحظه‌ای از پريشان‌پراکنی درباره‌ی اين‌کتاب‌ها کوتاه نمی‌آيند. در راس‌کشورهای عرب، که ورود جديد به مسايل صدر اسلام را غيرضروری، مجرمانه و اندکی آن‌سوتر کافرانّه می‌بينند، صاحب‌نظران رسمی دولت عربستان سعودی نشسته‌اند. برای من اين موضع‌گيری آن‌ها چندان هم ساده پندارانه، افسانه پرستانه، بی‌دليل و غيرقابل فهم نيست. يک کشور اسلامی که در پرچم رسمی‌اش، شعاراصلی و اعتباری اسلام، يعنی «لااله الاالله، محمد رسول الله» را با نمایش تيغه شمشيری در زير آن تخریب می کند، نوع و ماهيت نگاه‌اش به ‌اسلام قابل درک است و از میان این همه صاحب نظر و روشن فکر عالی جاه مسلمان کسی نیست تا از آن ها بپرسد: میان بيان لا اله الا الله با اشاره به شمشير چه سنخیت و تناسبی است؟ آيا همين افزودن تيغه‌ی شمشير بر شعار بنيانی مسلمين، شک رسوخ آن تفکر دست ساخت بیگانکان را در سرزمین کنونی کعبه برنمی‌انگيزد که یک هزاره است هدايت‌های اسلام را با‌ هراس از شمشير مسلمين درهم می‌آميزند و تبليغ می‌کنند؟ ابزاری که امروز با نام تروريسم اسلامی در دست يهوديان می‌گردد و تفکری که به‌کلی ساخته‌ی کرسی‌های تفرقه افکنی و ترس ميان مسلمين و ميان مسلمان و غير‌مسلمان است. و نبايد از یاد برد که پرچم دار بزرگ تفکر شيعی، يعنی علی ابن ابی طالب را نيز مالک نوع دو ‌دم همين شمشيرهای ساختگی کرده اند، آن هم در حالی که اثبات وجود ساده ‌ترين آلت حرب نيز در صدر اسلام از نظر باستان شناسی ممکن نيست و بار ديگر بگويم که مورخ تنها و تنها بر سند همزمان با دوره‌ی تاريخی آن اعتبار می‌گذارد و تابع هيچ قول و بيان و روايتی نمی‌شود که غالبا با زمان خويش صد ها سال فاصله دارد.


حقيقت اين که نه فقط در قرآن عظيم، چنان که در اندازه ی امکان بازخواهم گفت، اشاره‌ی مستقيمی به جنگ‌های فراوان نيست، بل آن آيات «قتال» نيز غالبا اندازه‌ی مهربانی و تفاهم و تحمل تاثيرگرفته از سفارشات اکيد قرآن عظيم را معلوم می‌کند و نشان می‌دهد که مراعات ديگران و پرهيز از کين‌توزی و مقابله به‌مثل تا آن جا از سوی پيامبر بزرگوار توصيه و تبليغ می‌شده، که حتی اقدام به دفاع شخصی نيز پيشاپيش نيازمند صدور اجازه و مجوزی از سوی قرآن بوده است.


«و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین. و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنه اشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین. فان انتهوا فان الله غفور رحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین الله فان انتوا فلا عدوان الا علی الظالمین. الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقین و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه و احسنوا ان الله یحب المحسنین. آن که قصد فتنه‌گری، قتل و نفی شما را دارد، بکشيد و نفی کنيد، هر‌کجا که باشد، مشروط بر اين که در راه خدا و بدون زياده روی انجام شود، که خداوند زياده روی را نمی پسندد. در کنار مسجدالحرام کسی را نکشيد مگر اين که در همان محل قصد قتل شما را داشته باشند و اگر آن ها حرمت ماه های حرام را نگه نداشته‌اند شما هم نگه نداريد. اين مقابله تا مرحله ای است که آن‌ها از فتنه افروزی دست بدارند، آن‌گاه شما نيز دست بداريد. برای استقرار دين خدا، فقط به آن اندازه مجاز به مقابله ايد که به شما ستم می‌شود. از خدا پروا کنيد و پرهيزکاری را از ياد نبريد. تمام اين مراتب بايد در راه و برای دين خدا باشد، نبايد خود را در معرض مهلکه قرار دهيد و فراموش نکنيد که خداوند نيکوکاران را دوست دارد». (بقره، آيات ۱۹۰ تا۱۹۵ )


چکیده و روح این فرامین فقط به شرایط مقابله به مثل و دفاع از خويش باز می گردد، که با قيد احتياط‌های لازم، و چند اما و اگر، در قرآن عظيم می گذرد. معلوم است عمل به اين دستورات نمی تواند شامل حوادثی شود که در آشفتگی يک جنگ رسمی بزرگ و عمومی می‌گذرد. در جنگ رعايت انصاف ميسر نيست و نمی‌توان ملاحظه کرد و منتظر بود تا دشمن ضربه را وارد کند تا برابر دستورات درخشان اين آيه‌ها به همان ميزان تلافی شود. در جنگ رعايت و پرهیز از زياده روی معنا نمی گيرد و بل‌ مرسوم و واجب است هر‌چه بيش‌تر، حتی اگر خالی هم بر صورت شما ننشانده باشند، دشمن بکشيد. تمام اين آموزه های عالی، با شروط لازم، فقط اجازه‌ی دفاع از خويش به‌هنگام تبليغ دين تا مرحله‌ی قتل فتنه‌گر و متجاوز، حتی در اطراف خانه‌ی خدا و در ماه های حرام را می‌دهد و نمی‌توان اين‌گونه آيات قتال را به جنگ عمومی تعبير کرد. چنين است که در بررسی من هيچ يک از آيه‌های قتال به يک ميدان جنگ رسمی باز نمی‌گردد. اين آيات فقط تکليف فرد را دربرخورد با معاندين و فتنه‌گران معلوم می کند و اجماع و شمول جاری در نبردی همگانی را ندارد.


چنين دستورهايی از‌ ظهور دوران جديدی، که دوران مقابله با متعديان است، خبر می‌دهد. آيه‌ی ۳۹ سوره‌ی حج اجازه‌ی کشتن به کسانی داده است که مورد ستم قرار می‌گيرند و خداوند آنان را به حمايت خود دل‌گرم می‌کند. در آيه‌ی ۱۲ سوره‌ی آل‌عمران يادآوری می‌شود که کافران قريبا به زانو درمی‌آيند و به درک واصل می‌شوند. آيه‌ی ۱۱۱ همان سوره تاکيد می‌کند که مخالفان قادر به عرض اندام زياد نيستند و برای توسل به قتل از سوی مردم پشتيبانی نمی شوند، چنان که در آيه‌ی ۲۲ سوره‌ی فتح از ذلت و ناتوانی کافران در رويارويی با مسلمين خبر می‌دهد و سرانجام آيه‌ی ۱۹۵سوره‌ی آل‌عمران تذکر می‌دهد که خداوند زنان و مردانی را که در راه خدا تارانده شده، آزار کشيده و کشته شده اند به پاداش شايسته خواهد رساند. بدين ترتيب مرتبط ‌کردن آيات «قتال» با جنگ رسمی نيازمند بازبينی و باريک ‌انديشی بيش‌تری است تا در هر دستور مقاومت فردی، پای شمشيرکشی و جنگ‌های وسيع به‌عرصه‌ی اسلام باز نشده باشد. در‌عين‌حال خداوند در آيات ۸ و ۹ سوره‌ی ممتحنه سفارش می‌کند که بی‌جهت نباید همه را دشمن فرض کرد و حتی رافت و ملاطفت و دوستی با غيرمومنی که عملا درمقابله با اسلام نکوشيده را سفارش می‌کند و حساب آن‌ها را از دشمنان کافر و مخالفان سياسی و نظامی جدا نگه می‌دارد و اين است نگاه واقعی اسلام به جوامع انسانی و سفارشات مکرر قرآن به رعايت ديگران و اجابت انصاف و بسط مهربانی و همانديشی و پرهيز از جدال و خون‌ريزی، تا آن جا که ممکن باشد.


لغت «جنگ» در قرآن نه «قتال» که «حرب» است و نياز به گفت و گوی ديگری دارد، که به توفيق الهی در پی خواهد آمد.