در بارهٔ دُر درّی
بحث روی این مسأله که ایا درّی را مشدد نوشت یا بدون تشدید در سطح عامیانه فرسخاها راه پیمایی کرده، ولی بحث بر ابعاد علمی آن که ممکن موافق به مزاح و مذاق هر خوانندهٔ دُر درّی نباشد کمتر صورت گرفته. دوست مهربان آقای سیف الله فضل مرحمت کرده از من نظری خواسته اند وبنده هم نظر به مکلفیت مسلکی ناگزیر ام ادای دین کنم. امید است موجبات خستگی خواندگان دُر درّی را سبب نشده باشم.
دُر درّی را باید روی چند دلیل مشدد نوشت:
۱- بر مبنای ضرورت ترکیب املایی نام «دُر درّی» که در آن دو فونیم همگون پهلوی هم قرار دارند ایجاب میکند تا املائ «در» اول و «در» دوم را به خاطر روشنی مطلب متمایز نوشت. ضمه و شد میتوانند این مشکل را رفع کنند.
۲- از نگاه قوانین فونِتِکس مسألهٔ یک آوایی و دو آوایی یا diphthong و monophthong یا مصوت های دراز و کوتا مطرح است. چون صوت «ر» را صامت مصوت شناخته اند، میتوان بر حسب این اصل «ر» درّی را به شکل صامت مصوت دو آوایی یا trill diphthong به کار برد یعنی آنرا مشددی پنداریم که درازی یا کوتاهی زمانی آن مربوط به قرینهٔ کلام باشد.
۳- مسأله را میتوان علاوه بر قوانین فونتیک بر پایهٔ اصول فونولوژی یا آواشناسی مطالعه کرد. اینجا لازم است که تفاوت بین تکرر و دو آوایی را از هم تفکیک کرد. تکرار حروف مسألهٔ نوشتاری است که در رسم الخط عربی با علامهٔ تشدید نشانی میشود. چون علامه گذاری حرکات عربی تنها در صورت رفع و دفع مشکل مفاهیم ذوالمعنین به کار می رود، در نوشته های معمولی کاربرد آن استثنی است نه امر.
۴- زبانهای تمدن اسلامی (عربی، دری، ارود، پشتو وغیره) که متکی به رسم الخط عربی اند نظر به اینکه در آن حروف مصوت خفیف (non-accented vowels) به حرف نه، بلکه با حرکات نوشته می شوند فرصت بیشتر تعاملات آوایی را میدهند و فرصت نرمش در کاربرد هجاها را میسر می سازد مثلاً «منش گفتم» که نظر به قرینهٔ کلام میتوان آنرا هم مَنَش خواند و هم مَنش.
۵- اینکه کلمهٔ درّی را در شعر مشدد یا بدون تشدید نوشت مربوط به آن است این ترکیب را بر مبنای هجاهای سیلابی منثور و شعر هجایی بررسی میکنیم یا از نگاه اصول عروضی.
هجاهای دستوری یا سیلابی خاصیت phonemic دارند که در زبانهای یونانی قدیم و لاتین در بحر iambic meter مورد استفاده قرار میگرفتند. زبانهای تمدن اسلامی در عوض با استفاده از دستورالعمل هجاهای عروضی یا prosody نرمش موسیقایئ متمایز را دارا می باشند. این بدان سبب است که عروض میزان کلام منظوم است و در آن امتداد زمانی و زیر و بم هجاها یا اصوات شعر کلام را ملایمتر میسازند. برای آنکه این یک شعار محض پنداشته نشود لازم است به ریشه های تاریخی تدوین علم عروض اشاره کرد که حاکی از خصلت آهنگین بودن این طرز بیان است. تهدابگذار این هنر کلام خلیل بن احمد فراهیدی است که احتمالاً از روی تطابق اوزان عروض عرب با اوزان موسیقی در سنسکریت علم عروض را اوایل قرن دوم هجری تدوین نمود و بعداً با تزید نیازهای گاتها و یشتهای زردشتی به تعداد اوزان عروضی در زبان درّی افزوده شد. همین خاصیت موسیقایئ هجاهای عروضی فرصت نرمش و گرایش در تطویل و تقصیر هجاها را به ما میدهد.
با فهم این مقدمهٔ کوتا میتوان ضرورت تشدید در املای نام زبان درّی را بر پایه علم عروض بررسی کرد. روی همین دلیل است که در شعر عروضی، عندالضرورت و به خاطر رفع سکتگی هجاهای عروضی را میتوان کمی کوتا یا دراز تلفظ کرد. این تعامل را شاعر توانای ما آقای حسیب فاضل در نمونه های زبیای سروده های زبان دری در صفحهٔ دُر درّی ارايه کرده اند که در آنها با درازکردن یا کوتا ساختن هجاهای عروضی سکتگی ممکنه در اوزان اشعار از بین رفته. در غیر آن با تاکید بر تشدید هجائ سیلاب وزن شعر را متأثر می سازد.
به نظر بنده این بدان معنی نیست که «ر» دری مشدد نیست. بلکه آوای «ر» از همجوارئ مصوت مابعد آن با تلفظ ها متفاوت متاُثر میگردد. اگر تشدید آن حذف شود مصوت مابعد آن را میتوان به چندین گونه متفاوت خواند: «دری» بر وزن/آهنگ عدد سی (۳۰)، «دری» همصدای «بلی» که همگون کلمه یا عدد سه (۳) در زبان پشتو است، همچنان «دری» چون در جملهٔ «دری را باز کردم». چون املای بدون تشدید کلمهٔ «درّی» به این ابهامات می افزاید، لازم است کلمهٔ «درّی» به خاطر متمایز ساختن آن مشدد خفیف نوشت.
پس برای تلفیق این ملحوظات اگر کلمه درّی را در نظم و نثر با تشدید بنویسم ولی با تکرر و تاکید نخوانیم در عبارات منثور و اشعار عروضی سکتگئ ایجاد نمیکند. ضمناًباید دانست که سکتگی گناه نیست و گاهگاهی دامنگیر نوشته و بیان حتی بزرگواران قلم واقع شده است. مثلاً مطلع قصیدهٔ صاحب سخن حضرت سنایی که در مقام اهل توحید سروده اند، به نظر بنده، همین مشکل هجاهای سیلابی و هجاهای عروضی را نشان میدهد:
مکن در جسم و جان منزل، که این دونست و ان والا
قدم زین هردو بیرو نه نه آنجا باش و نه اینجا
از نگاه تقطیع هردو نیم بیت این مصراع داردی ۱۶ هجای سیلابی اند و باید موزون باشند، ولی از نگاه اصول عروضی سکتگی نیم بیت دوم واضع است و ناگزیریم هجای قافیهٔ نیم بیت دوم را عمداً کشیده بخوانیم. این ملاحظه بر شعر حضرت سنایی می رساند که در بعضی موارد تحمیل کردن اوزان درونی بر پیکر مصراع شعر افادهٔ معنی را با خطر مواجه میسازد و شاعر ناگزیر وزن عروضی شعر را قربانی معنی بهتر سازد.
از دانشمندان سترگ زبان و ادب استدعا میکنم قصور و گستاخی هایم را ببخشند. زمان ستانیزی