113

غلام احمد نوید

از کتاب: شرح حال افغانان

یکی از غزل سرایان معروف و از سخنوران به نام معاصر کشور مرحوم غلام احمد نوید فرزند سردار نور احمدخان وجوهات است که در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در شهر کابل چشم به جهان هستی گشوده است.


نوید مبادی علوم عربی و دانش ادبی را از پدر خود سردار نور احمد خان که خود نیز مرد فاضل و سخنوری بوده است فرا گرفته و سپس از محضر قاری عبدالله ملک الشعراء، مولانا یعقوب فراهی، استاد هاشم شایق افندی و عبدالهادی داوی کسب کمال و فضیلت نموده است.


او در وزارت خارجه ی کشور پست های مهمی داشته است. این شاعر توانا و با درد در سال های اخیر زندگی بینایی اش را از دست داده و مجبور به انزوا و گوشه نشینی شده بود.

غزل های نوید ساده، روان، دارای استحکام و عذوبت است. بسیاری از اهل فضل و ادب سروده های او را می پسندیدند. استاد محمد ابراهیم خلیل غزل های او را توصیف می نمود و او را در شاعری می ستود.

نمونه ی کلام :

اگر چه عمر به یک جنبش نظر گذرد

خداکند که ازین نیز زود تر گذرد

از آن حیات بود مرگ بار ها بهتر

که دایما به لب خشک و چشم تر گذرد

چه واقف اند مقیمان بوستان نشاط ؟

به دام آنچه به مرغ شکسته پر گذرد

شنیده ای که صدف با همه شکیبایی

چو تنگ حوصله گردید از گهر گذرد

به بزم دهر مگر شمع سان حیات مرا

که خنده ام به لب و آتشم به سر گذرد

فتاده خضر به گرداب زندگی عمری ست

دعا کنید کزین ورطه ی خطر گذرد

مرا چه منع کنی محتسب زباده ی ناب

گذار تا که به مستی حیات در گذرد

نه من پیش فلک سر کنم نوید فرود

نه از گناه من این چرخ کینه ور گذرد