113

عبدالستار مهجور

از کتاب: شرح حال افغانان
 عبدالستار مهجور فرزند ملا خواجه محمد از شاعران و سخنوران شهر کابل بوده که در سال ۱۲۶۲ هجری قمری در آن شهر دیده به جهان باز کرده و و...فاتش نیز در همین شهر در سال ۱۳۱۶به وقوع پیوسته است. او افزون بر دیوان اشعار که در بر گیرنده ی غزل، قصیده، رباعی و مخمس است به نگارش آثار دیگر نیز دست یازیده است مانند سیاحت نامه ی هند، بزم وصال، مجلس آرا. او آدم پرکار و با حوصله یی بوده است. گوینده ی رساله ی کریما بخش اول پنج گنج را که از سروده های شیخ سعدی ست و همچنان یوسف زلیخا جامی را مخمس نموده است. اشعارش آب و هوای مکتب ادبی هندی دارد.


نمونه ی کلام :


فرصت در خون تپیدن نیست نخجیر ترا
آفرین بادا رسایی مشت زهگیر ترا

گر فرود آید مسیحا از فلک بهر علاج
غیر مردن چاره نبود زخمی تیر ترا

جان دهد بسمل بزودی زآنکه استاد ازل
داده ز الماس نگاهت آب شمشیر ترا

بهر قتل بیدلان امروز در گلزار حسن
باغبان بنهاده بر گل دام تذویر ترا

گریه ی بیهوده کم کن غمزده مهجور عشق
می نشوید آب دیده خط تقدیرترا