113

عایشه درانی

از کتاب: شرح حال افغانان


عایشه درانی که در تاریخ ادبیات دری نام جاویدانی از خود به یادگار گذاشته دختر یعقوب توپچی باشی بوده و در قوم بارکزائی است. عایش...ه اکثر از علوم متداول آن روزگار را فراگرفت و به سرودن کلام موزون پرداخت. اشعار او توجه تیمورشاه را به خود جلب کرد و او را در قطار شاعران دربارش مورد نوازش و اعطای صلات گران قرار داد.

گویند روزی درحضور آن پادشاه شاعر پیشه و شعر دوست شاعران در باره ی شفق داد سخن می راندند. این بانوی گرامی چنین توصیفی از شفق به عمل آورد.


شفق را لاله گون دیدم نماز شام در گردون

مگر خورشید را کشته که دارد دامن پر خون


بیت یاد شده حیرت بار آورد و درخور تحسین دانسته شد. عایشه در اوسط سده دوازدهم پا به عرصه ی وجود گذاشته و تا اواخر پادشاهی شاه محمود سدوزایی در قید حیات بوده است.

از خاطرات تلخ این سخن سرای کم نظیر آن روزگار کشته شدن یگانه پسر اوست بنام فیض طلب که در جنگ کشمیر در سال ۱۲۳۷ هجری قمری به وقوع پیوست و مادر را تا هنگام مرگ در بالین عزا نشاند.


فیض آباد دلم از دست غم ویرانه شد

خانه ی عیش و نشاطم عاقبت غم خانه شد

آنکه چون جانش گرامی داشتم آن ارجمند

حسرتا از طالع برگشته ام بیگانه شد


دیوان عایشه درانی سه هزار بیت بوده و به طبع رسیده است. این دیوان شامل قصیده، غزل، قطعه و ...است. به خاطر ساده و روان بودن آن در عین حال از جزالت و استحکام نیز برخوردار است و مورد توجه و علاقه ی بسیاری از مردم قرار دارد.

نمونه ی شعر :

به استقبال غزلی از حافظ که مطلع آن چنین است گفته :

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

" " "

عمر بگذشته مرا یاد بسی می آید

کز نسیم سحری بوی کسی می آید

دوش در خواب به امید وصالت رفتم

مژدهٔ وصل چو بانگ جرسی می آید

به هوا داری آن سرو خرامان رفتم

دیدم از بهر گرفتن عسسی می آید

گفت سرمست و غزل خوان ز کجا می آیی

گفتمش بهر کرم ملتمسی می آید

به تمنای رخ دوست شدم سوی چمن

صوت طوطی نفسی در قفسی می آید

عایشه گر به غم هجر گرفتار شدی

دل قوی دار که فریاد رسی می آید