مرا با مصحف روی تو سوگند
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
مرا با مصحف روی تو سوگند
به بسم الله ابروی تو سوگند
نمیدانی منم هردم شهدیت
بچشمان سخنگوی تو سوگند
نشانده قامتت درخاک مارا
بقد سرود دلجوی تو سوگند
ز بانم لال گردد پیش رویت
مرا با تندی خوی تو سوگند
شود رنگین کف دستت زخونم
ببزم عشرت طوی تو سوگند
دلم داغست از طرز نگاهت
بگردشهای آهوی تو سوگند
ز عشقت عشقری زنار بسته
خورد با خال هندوی تو سوگند