گلاحمد شيفته
گلاحمد شيفته كه يكتن از هنرمندان پيشگام هنر موسيقی و نخستين خوانندهی آهنگ غربی در افغانستان بود؛ به ساعت ۳۰/ ۸ صبح روز چهارشنبه ۲۷ می ۲۰۰۹ در شهر ونكوور ايالت بريتش كولمبيای كانادا به عمر هشتاد سالهگی درگذشت. وی كه دچار بيماری قلبی بود؛ در بستر خواب ديده از جهان فروبست و جنازهاش به اشتراك جمع بزرگی از فرهنگيان افغانی مقيم كانادا و علاقمندان آوازش، به روز جمعه ۲۹ می در آرامگاه وايدروك ناحيهی ريچموند شهر ونكوور به خاك سپرده شد.
زندهياد شيفته كه از جملهی آماتوران پيشآهنگ موسيقی مدرن افغانستان بود؛ در روزگار نوجوانی به سبب استعداد ذاتیاش در هنر آوازخوانی، مورد توجه مقامات فرهنگی وقت افغانستان قرار گرفت و به زودی به عنوان درخشانترين چهرهی هنرمندان آماتور عهد خود شناخته شد.
او كه به تاريخ ۱۲ حمل ۱۳۰۸ ش (۲ اپريل ۱۹۲۹ م) در محلهی ده افغانان شهر كابل ديده به جهان گشوده بود؛ پس از فراغت از مكتب ابتدائيهی سردارجهانخان در ليسهی عالی نجات به تحصيل ادامه داده؛ در ۱۳۲۹ ش (۱۹۵۰ م) سند فراغت به دست آورد؛ وی در آن گاهی كه هنوز شاگرد مكتب بود و فقط دوازده سال داشت، به علت داشتن صدای خوش و استعداد در هنر آوازخوانی، مورد توجه مقامات مطبوعات روزگارش قرار گرفت. شيفته كه سرتيم ترانهی مكتب ابتدائيه بود، نخستين سرود ملی دارای متن عهد ظاهرشاهی را با چنان مهارتی خواند كه شخص رييس مستقل مطبوعات ـ علامه صلاحالدين سلجوقی ـ او را به راديو كابل تازه گشايش يافته معرفی كرد و سرود ملی همه روزه با آواز خوش او از طريق نشرات زندهی راديو به نشر میرسيد. اين ترانه كه متن آن سرودهی شخص علامه سلجوقی بود و توسط زنده ياد استاد محمد فرخ معروف به فرخ افندی كمپوز گرديده؛ چنين است:
كشور گزين، ملك راستين
فخر آسيا، خطهی برين
مهد دانش و هنر، خاك آريان
يادگار جم، مهبط سروش
رزمگاه گسهتم، پايگاه هوش
درسگاه باستانِ دانش جهان.[١]
اين آهنگ به همراهی آركستر سازهای غربی راديو كه به رهبری استاد فرخ افندی و همكاری استادان مكتب عسكری موزيك فعاليت داشت؛ با چنان شكوهی اجرا میشد كه روح و جان شنونده را مملو از حس وطنخواهی میساخت. او در ۱۳۲۸ (۱۹۴۹م) اولين پارچهی كورس را با هنرمندان همسن و سالش كه همصنفان كورس موسيقی وی نيز بودند؛ چون جليل زلاند، عيسی خمار و دو هنرمند ديگر اجرا كرد كه در آن روزگار تحولی در سبك آوازخوانی مسلط در كابل شمرده میشد.
در سال ۱۳۳۳ (۱۹۵۴م) كه آركستر سازهای غربی راديو كابل به ابتكار استاد فقيرمحمد ننگيالی، استاد سليم سرمست، غلامسخی صميم، محمدعلی، جمعه خان و رحيم ناله، زير عنوان آركستر شماره دوم تشكيل گرديد؛ نخستين آهنگ آن به سبب ويژهگیهای اپرايی آواز شيفته، توسط وی اجرأ گرديد و آن همان آهنگ معروف برازيلی له پلوما بود كه در زبان اسپانيايی معنای كبوتر را افاده میكند و تا كنون نيز يكی از آهنگهای معروف جهانيست. تصنيف دری اين پارچه را استاد سليم سرمست سروده بود[٢] و رهبری آركستر را در هنگام اجرأ، استاد ننگيالی به عهده داشت. زنده ياد شيفته و همچنين آركستر شماره دوم راديو، اين آهنگ را كه يكی از بهترين آهنگهای تاريخ موسيقی ما شمرده میشود؛ بهتر از اصل آن اجرا كردند؛ زيرا قطعهی له پلوما پارچه ايست سازی؛ اما به ابتكار استاد سرمست به يك قطعهی آوازی مبدل گرديد.
مطلع اين آهنگ چنين است:
دلبرا گر تو يار من باشی
خواهم كه چو گل در كنار من باشی
با آنكه بيست سال پس از آن، احمدظاهر اين آهنگ را بازخوانی نمود، ولی آواز شيفته در برابر او نيز توانست برتری خود را حفظ نمايد.
آهنگ له پلوما در زمانی اجرأ گرديد كه واير ريكاردر، تازه به راديوی كابل راه گشوده بود و زمينهی ثبت خام آواز را ميسر میساخت. واير ريكاردر كه نسل سلف تيپ ريكاردر است؛ آواز را به جای نوار، روی سيم فلزی ثبت میكرد و نمیتوانست آن را برای مدت مديد نگهدارد، از همين جهت است كه آن را ثبت خام میخواندند و مجبور بودند تا در ظرف حد اكثر ششماه، مواد ثبت شده را از سيم به روی ريكارد انتقال بدهند، كه آواز را برای سالهای متمادی نگهداشته میتوانست.
در آن گاهی كه نشرات راديو كابل به صورت مستقيم پخش ميشد، دهها آهنگ به صدای شيفته از طريق امواج راديو به نشر رسيده كه همه به آهنگ روز مبدل میگرديدند. محبوبترين هنرمندان اين دوره كه اغلب آنها در كورسهای موسيقی راديو كابل، توسط استاد غلامحسين، استاد فرخ و استاد معراجالدين آموزش ديده بودند؛ عبارت اند از: گلاحمد شيفته، جليل زلاند، امين آشفته، غلامنبی آزرده، پران نات غنيمت، رحيم ساربان، حسين ارمان، پيكان (داكتر زبير ابوي)، حيدر رنگين، ابراهيم نسيم، كريم زياركش، عيسی خمار، حفيظ الله خيال و امثالشان. اغلب اينها اساسات موسيقی شرقی را از استاد غلامحسين و اصول موسيقی غربی را از استاد فرخ فرا گرفته بودند و هنرشان آميزهی اين دو شيوهی موسيقی بود؛ از همين جهت است كه آهنگهای آنها با هنرمندان شوقی (آماتوران محلی خوان) چون كريم شوقي، مؤمن خان بيلتون، عبدالرازق شوقی، نيازمحمد شوقی (كه بعد به نام سيف الدين امير و حاجی سيفو شهرت يافت)، اسماعيل چاريكاري، زمان شوقی و آماتوران موسيقی سنتی كه بيشتر غزلخوان بودند؛ مانند ماما باقی، ضيأ قاريزاده (كبوتر)، عبدالله ريحان، سخی احمد خاتم و امثال شان؛ تفاوتی آشكار داشت. شيفته كه در سال ۱۳۲۳ ش (۱۹۴۴ م) شامل اين كورسها گرديده بود، همزمان گويندهگی برنامهی آهنگهای فرمايشی راديو را نيز عهدهدار بود كه همه روزه بين ساعات نه تا ده شب به نشر ميرسيد.
ناگفته نبايد گذاشت كه اين هنرمندان برای تكميل نمودن تعليمات شان در موسيقی، پسانها نزد ديگر استادان داخلی و خارجی نيز زانو زدند كه از جمله مرحوم شيفته، مدتی ريزهكاریهای موسيقی را از استاد نبی گل فرا گرفته، از استاد سرآهنگ و استاد هاشم چشتی نيز بهرههايی نصيبش گرديد.
در نخستين قرارداد ثبت ريكارد كه بين افغانستان و اتحاد شوروی وقت منقعد گرديد، فقط آهنگ له پلومای شيفته مجال تكثير را يافت[٣]؛ ولی چند سال بعد در مرحله دوم ثبت ريكاردهای افغانی در آن كشور، چهار آهنگ دری و سه آهنگ پشتوی ديگر شيفته نيز به دسترس علاقمندان قرار گرفت كه عبارت بودند از:
۱ ـ سياه چشم خماری.
۲ ـ ای بيوفا، چقدر جور و جفا.
۳ ـ او دختر شغنان! الا سرو خرامان
۴ ـ به دوارو لاسو می نيولی ستا لمن محبوبه
۵ ـ يك سر مو راستی
۶ ـ جنگ لره حوانان حی (ويژهی پشتونستان)[۴]
۷ ـ آزاد ژوندون غوارو (ويژهی پشتونستان)[۵]
دو آهنگ اخير در سال ۱۳۳۴ در ايام سفری بری يی ثبت گرديده بود كه به امر محمد داؤود برای آمادهگی جنك با پاكستان، به تشويق جوانان می پرداخت و همچنان آهنگ «په دوارو لاسو می نيولی ستا لمن محبوبه»ی او پسانها توسط ناشناس بازخوانی شده و هرچند كه زيبا خوانده شده است؛ كيفيت عالی خواندن شيفته در جای خودش باقيست. اين آهنگها همه به اواخر دههی بيستم و ساليان آغازين دههی سی ام خورشيدی تعلق دارند.
از آنجاييكه كه آوازه يافتن هنرمندان موفق، حسادت و تخريب حريفان را نيز در قبال دارد؛ زمينه برای تبارز شيفته چنان تنگ گرديد كه به زودی نه تنها راديو را، بلكه شهر كابل را نيز ترك گفت و برای هجده سال تمام آهنگ جديدی ازو شنيده نشد؛ تا اينكه در آخرين ماههای عهد سلطنت، دوباره به همكاری با راديو پرداخته، در حمل سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳م) دو آهنگ جديد از ساختههای استاد حفيظالله خيال و استاد محمدهاشم چشتی را در ستديوهای راديو به ثبت رساند. مطلع اين دو آهنگ چنين است:
بت گلگون قبايم،
عزيز خوشنمايم[٦]
و
عاشق ز دل و جان چی خبر داشته باشد؟
سرگشته ز سامان چی خبر داشته باشد؟[٧]
و به دنبال آن به تاريخ دوازدهم ثور و بيست و نهم عقرب همانسال، دو آهنگ ديگر از ساختههای استاد هاشم را نيز به ثبت رساند كه اينها آخرين آهنگهای او در راديو بودند. مطلع اين دو نيز چنين اند:
ای خوش نگاهم، چشمان سياهم![٨]
و
شگوفه پيكر من موج ماهتاب منی
شرار خندهی ناهيد و آفتاب منی![٩]
در تاريخ موسيقی سدهی بيستم كشور خود هنرمندانی داريم كه با وجود قلت تعداد آهنگهای ثبت شدهیشان، به علت اصالت هنر و استعداد فوقالعادهی شان شهرت دايمی يافته اند؛ مانند شيفته با دوازده آهنگ ثبت شده اش، بازگل بدخشی با نه پارچه، بنگيچه با چهارده پارچه، پران نات با سی و يك پارچه، غلام نبی آزرده با چهار پارچه، بابه نعيم بدخشی با سه پارچه، اسماعيل چاريكاری با شانزده پارچه برای هميشه در خاطرهها ماندهاند و آثارشان در موسيقی كشور سخت تأثيرگزار بوده؛ حال آنكه آوازخوانانی نيز داريم كه بين يكهزار و پنجصد تا يكهزار و هشتصد آهنگ در آرشيف راديو دارند و با وجود اينكه هنوز در قيد حيات اند، ديگر نه كسی خود شان را میشناسد و نه آهنگهایشان را تكرار میكنند. پس ميراث هنرمندانی چون زنده ياد شيفته برای ملت ما گراميست و آهنگهایشان برای هميشه ورد زبانها خواهد بود.
شمهيی از كارهای ديوانی مرحوم شيفته:
۱۳۳۰ (۱۹۵۱م) معلم در مكاتب شهر كابل.
۱۳۳۱ (۱۹۵۲م) معاون نشرات راديو كابل.
۱۳۳۳ (۱۹۵۴م) ترجمان زبان آلمانی و مدير عمومی اقتصادی و پلان نساجی گلبهار.
۱۳۴۵ (۱۹۶۶م) معاون رياست شركت نساجی گلبهار.
۱۳۴۸ (۱۹۶۹م) مدير عمومی اقتصادی و پلان و سپس رييس نساجی بگرامي.
۱۳۵۸ (۱۹۷۹م) مشاور رياست نساجی بلخ.
۱۳۶۰ (۱۹۸۱م) معاون حسابی شركت نساجی افغان.
شيفته در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶م) در اثر جنگهای تنظيمی كابل مجبور به ترك زادگاهش گرديده، تقريباً نه سال در شهر بشكيك قرغيزستان به سر برد و در ۱۳۸۳ (۲۰۰۴م) به شهر ونكوور ايالت بريتش كولمبيای كانادا مهاجرت كرد و تا آخرين لحظهی حيات در آرزوی برگشت به كشور ماند. او كه هفت دختر و چهار پسر دارد، يكی از پسرانش ـ فريد شيفته ـ از فارغان ليسه موسيقی كابل است و در حد تخصص به موسيقی دسترس دارد؛ معروفترين كار او در زمينهی موسيقی، ساختن سرود ملی دورهی حكومت مجاهدين در افغانستان است كه با روحيهی عرفانی كمپوز شده بود.
زنده ياد شيفته در نويسندهگی و ترجمه نيز دست بالا داشت و آثار غنيمتی از او به جا مانده كه پنج عنوان آنها در هيأت كتاب به نشر رسيده است و قرار گفتهی فرزندانش؛ ترجمهی ۲۱ جلدی داستانها نويسندهگان معروف جهان را آمادهی نشر دارد.