چرا نماد های دینی آشوریان، فقط برای اولین بار در هنر معماری تخت جمشید، ظاهر و بعد نا پدید گردید ؟

اینکه چرا و چگونه هنر معماری و نمادهای دینی آشوری، چون نقش « جنگ پادشاه باشیر، گاو بالدار « لاماسو» با سر انسان ریشو ، مردانی با ریش ها و موی های تزئین شده و بافته شده و موجود اسطوره ئی بنام موشخوشو mušḫuššu » برای اولین و آخرین بار، آنهم فقط در یک دوره کوتاه و در یک مکان خاص « محوطه تخت جمشید »، واقع در سرزمین پارس « ایران فعلی» ظاهر و بعد برای همیشه از معماری پارس ها نا پدید شدند، مسله یی است، قابل توجه و دقت.
چنانچه از شواهد و مدارک موجود، در تخت جمشید «!»، استنباط میگردد، گمان غالب بر آنست، که، پس از سقوط امپراتوری آشور و بابل «عراق باستان »، و ظهور حاکمان دست نشانده کلدانیان - کلده « بابل نو»، چون اخشویرش و پسرش کوروش هخامنشی، که نایب شاه - شاهان کیانی « خاندان اسپه»، بمرکزیت بلخ، در بابل بودند، از فرهنگ و تمدن بین النهرین کاپی و با استفاده از فرصت، در ساختن بنای نا تمام تخت جمشید، از تمدن و نمادهای خدایان آشوری بین النهرین، که قرن ها قبل از ظهور هخامنشیان، در آشور موجود و مورد استفاده بودند، الگو گرفتند و در بدو ساخت تخت جمشید، از آن نماد ها استفاده نمودند.
چنانچه از مقایسه تصاویر ذیل برداشت میگردد، در اوایل و قبل از گسترش آئین زرتشتی در سرزمین پارس، شاهان هخامنشی، از جمله کوروش که بت مردوک، یعنی خدای خدایان بابل را می پرستید، در ساخت تخت جمشید،اکثراً از نمادهای خدایان بابلی استفاده کرده، که قرنها قبل از بقدرت رسیدن، چنان باور ها و نماد هائی صرف در آشور مورد استفاده بوده اند.
اما برعکس چنان نماد هائی در سر زمین پارس، هیچ پیشینه ئی نداشته و مورد استفاده نبوده اند.
البته این بعد از ورود دین زرتشی و گرویدن پادشاهان بعدی هخامنشی به دین جدید زرتشتی بوده، که آنها نمادهای دینی گذشته خود و آشوریان را در هنر معماری کنار گذاشتند و کلآ فراموش کردند.