37

پيشينه جشن ویساک در افغانستان مقدس

از کتاب: گرآورده های مهم

افغانستان تأریخ پنجهزار ساله دارد. مردمان آن از گذشته های دور فرهنگ غنامند داشته اند که مایه سرفرازی نسل امروز نیز میباشد. روابط اجتماعی و فرهنگی در همان برش زمان نیز از نظم و نسق، صفا، صمیمیت و ضابطه ها بهره مند بوده اند.

 زنده گی اجتماعی در آریانای باستان بر اصل تشکیل خانواده استوار بوده و مسأله عروسی و ازدواج نزد آنها همواره مقدس بوده است. عروسی در جامعه آن عصر با شادمانی استقبال میشد و همواره بر بنیاد قویترین عاطفه انسانی یعنی عشق استوار می بود. در همان فاصله های دور از امروز نیز انسان آریایی به نیروی عشق ایمان داشت.


 در ریگ ویدا و دیگر سرود های ویدی موازی به توصیف مناظر طبیعت، ستارگان، صبح شفق، شام آرمش دهنده و صدای آبشار ـ از زیبایی انسان، از خوش سیمایی زنان و دوشیزگان، قامت مردان، سینه فراخ و قوت بازوی آنها شاعرانه ستایش یافته اند. در سروده یی آمده است: «جوانان صدای دختران جوان را به قدری دوست دارند که رب النوع ستایش خود را از زبان بشر بشنود.» آیا درین حرف یک عالم عشق پنهان نیست؟


 در سرزمین نامدار آریانا عروسی پسر و دختر از همان قدیمها در پهلوی اینکه بر عشق استوار می بود، باور های مذهبی را نیز پشتوانه داشت و عقد این پيوند نازنین همیش در اماکن مقدس صورت میگرفت. نیاز به عروسی یک اصل مبارک و محترم قبول شده بود، و والاترین و پاکیزه ترین نماد رابطه مرد و زن را آشکار میساخت. به همراهی و همنفسی زن با مرد در امور زند گانی ارج فراوان گذاشته می شد و چنانکه در ریگ ویدا آمده:

 «زن به اندازه یی برای مرد ضرور است که زه برای کمان». با وصف اینکه داشتن پسر اغلبأ آرزوی هر خانواده می بود، مگر داشتن دختر و رفتن آن به خانه شوهر هم از نیات نیکو تلقی می شد. به مقام زن ارج مزید به عمل می آمد. و در پرورش کودکان و سعادت خانواده ها، نقش او را اساسی تر و سازنده تر از شوهر می شمردند، چه نفقهً خانواده به دوش شوهر می بود و این امر باعث دور شدن از تربیه کودکان می شد.


 احترام به مقام والای زن در مجموع و به مقام مادر طور ویژه در آثار فرهنگی تذکر رفته است. این ارجگذاری همواره در سروده های ویدی به مشاهده می رسد و روی همین اصل است که اشعاری از خانم های شاعر مثل شهزاده خانم گوشا، خانم لوپامودرا، ماته ماماتوی، بانو ایالا، خانم سوریا، خانم اندرانی و ساسی در کتاب های ویدی جا یافته اند.


ویشوه میترا یکی از «ریشی» ها که عارف بزرگ سرزمین آبایی ما بود، گفته است که: «زن خانه است». این سخن میرساند که وجود زن عامل تشکیل خانواده و مایه محبت و سعادت برای خانواده ها میباشد.


دوشیزه گانی که بدون مراعات اصل عشق، شوهران متمول انتخاب میکردند، به نظر نیک دیده نمی شدند. لذا از همان مقطع زمان اصل موافقت طرفین در تشکیل زنده گی خانواد، پذیرفته شده بود.


اجداد ما در عصر ویدی صرف یک زن میگرفتند، به سن و سال پسر و دختر در هنگام ازدواج دقت می شد. پسانها که مهاجرت افغان ها که به صورت عام (آریاوند) مسما بودند به هند صورت گرفت و به آن سرزمین پهناور نام «بهارت ورش» را اطلاق کردند، کم کم تعدد ازدواج رواج یافت.(١)


 اجداد ما برای رسیدن به آرزوی عروسی و ایجاد رابطه عاشقانه به فالبین ها مراجعه نمیکردند، بلکه به بهانه ها و مناسبت های گوناگون میله ها و جنش های برپا میداشتند و در خلال آن ها با خانواده های دیگر آشنایی و نزدیکی بیشتر تأمین میداشتند تا زمینهً شناخت و دوستی و ایجاد عشق برای پسران و دوشیزه گان فراهم آید. چنانکه در ریگ ویدا تسجیل یافته، یکی ازین میله ها به نام «سامانه» بود که به زبان فارسی آن را (طرف شدن) یا "رویا رویی" میتوان گفت.


این میله در میدان های آزاد و فراخ برپا میشد. تمام اقشار جامعه در آن اشتراک میکردند. جوانان افزون به سرود خوانی و موسیقی، به نمایشات ورزشی می پرداختند. ریشی ها (عارفین) به خوانش اشعار شان نظر صاحبدلان و فرهنگدوستان را جلب میکردند. اسپ سواری و نمایشاتی که نقش سوارکار و اسپ را متجلی میساخت، بخش دیگری ازین میله می بود. دوشیزگان هم به تفریح های مورد پسند می پرداختند و با استفاده از فرصت به انتخاب شریک زندگی هم عشوه می فروختند.


جشن ها و میله های ملی که امروز معمولا در اوایل بهار در نقاط مختلف افغانستان در هوای آزاد زیر چتر نیلگون خالق عاشقان به عمل می آیند، در حقیقت شکل دگرگون شده همان «سامانه» کهن آریایی است. مثال عمده آن نوروز باستانی و ویساک میباشند.


واژه ويساک داراي ريشه سانسکريت بوده (نيز به همين گونه در زبانهاي هندي و پنجابي كاربرد يكسان دارد) و معناي آن "زايش طبيعت" ميباشد. اين واژه با نماد روشني كه در مفهوم آن نهفته است، فراواني محصولات کشاورزي را مژده ميدهد و نام ماه اول از جمع دوازده ماه مهتابي، در زبان هاي ياد شده نيز مي باشد.


 عيد عنعنوي ويساک مانند جشن باستاني نوروز، پيشينه کهني دارد و همواره در فاصلهء سه هفته يي با نوروز، در سرزمين بزرگ «گندهارا» برگزار گرديده است. بنابر اقليم جغرافيايي منطقه گندهارا در دامان آرياناي کبير، در ماه ويساک معمولا نخستين فصل سال، آماده ثمردهي و درو مي گردد و كاشتكاران با راه انداختن ميله ها، به برداشت حاصلات فصل اول کشت شان مي پردازند. همچنان مردم هندوي منطقهء «گندهارا» جهت شکر گزاري به درگاه خدواند، درين روز در کنار رودخانه ها و دريا هاي بزرگ به غسل عنعنوي «Abhishka» مي پرداختند. در کشور هاي ديگر هندو مذهب نيز بزرگداشت اين عنعنه پارينه معمول بوده است چنانکه در هندوستان در کنار درياي گنگا و درياهاي ديگر در همين روز آبتني صورت ميگيرد.



 در افغانستان عزيز، آنگاه که يعقوب ليث به کابلستان حمله کرد و به ويراني آبدات، معابد و نيايشگاههاي مردم آن هنگام کابل که پيرو آيين هندو بودند، دست يازيد، با آن هم درين روز، در رودخانه هاي مناطق شيوه کي، لوگر، گرديز، هنده کي و کمري ـ جهت اداي مراتب شکران به بارگاه ايزدي، اهالي به صورت دسته جمعي، براي به جا آوردن غسل "ابهشکا" ميکوشيدند.(۲)


به بيان ديگر، عيد ويساک با آنكه بيشتر عنعنه كاشتكاران بوده، ولي ساير اقشار جامعه هم در نيايش شان از پروردگار، براي فرارسيدن سال پر از آب و دانه (حاصلات زراعتي) دست نياز بلند كرده و وفور نعمت را استدعا ميكردند.


 تقريبا چهار صد سال پيش از امروز، در يکي از بخشداريهاي سرزمين «گندهارا» يعني «پنجاب» که در ميانگاه هندوستان و پاکستان امروزي واقع گرديده، از اقبال نيک در ماه ويساک و روز عنعنوي عيد ويساک، کتاب مذهبي پيروان طريقت «سکهـ پنتهـ» يعني (گورو گرانتهـ صاحب) که "دربار صاحب" نيز ناميده ميشود، تکميل گرديده و براي پيروان آن طريقت، در مقام والاي رهبر مذهبي قرار گرفت.


این طریقت که در ابتدا بنیاد عارفانه داشت، از جانب «گورو نانک دیوی جی» بوجود آمد و آشتی و همگونی مذاهب را پیام میداد که سیر تکامل خویش را ازسالهای (1469-1708) پیمود ولی در سال 1708 تغییراتی برنامه یی و زیربنایی به ابتکار دهمین رهبر مذهبی آن طریقت؛ حضرت گورو گوبند سنگهـ ـ به عمل آمد و آیین «سکهـ پنتهـ» اعلام گردید و دستور داد که پیروان مذهب سکهـ پنتهـ از همان روز به بعد بایست دارای پنج علامه فارقه که اسم هر پنج علامه حرف «کاف» را به آغاز خویش دارند، باشند. این علامات عبارت اند از:


 1 - «کیس» موی سر


 2- «کنگه» شانه کوچک چوبی برای شانه کردن موی سر و ریش


 3- «کرپان» کارد خورد


 4- «کره» حلقه یا دستبند فلزی


 5- «کهچه» نیکر پاچه دار.


افزودن پسوند واژه «سنگهـ» که در زبان فارسی به آن شــیر و به زبان عربی اسد گویند، در اخیر نام مردها و افزایش پسوند «کور» (کاوَر) که می شود آن را در فارسی «بی بی» و گاهی «سپاهی» معنا کرد، در اخیر نام دوشیزه گان و خانم ها ـ نیز از شاخص های همان روز است.


اعتبار از همان روز که تقریبأ حدود 300 سال پیش از امروز در عصر اورنگ زیب، شاه مغولی هندوستان اتفاق افتاد، سکهـ پنتهـ به گونه جهانبینی مذهبی عرض اندام کرد و پیروان آن در هند، پاکستان، افغانستان و در دیگر کشور های جهان زیست دارند، به روز ویساک به شادمانی بیشتر می پردازند.


 البته از قدیم های قدیم، مردم راجستان هند، هم در ختم نام های مردانه و برخی نام های زنانه پسوند «سنگهـ» را به کار میبرند مانند که در مرز شرقی افغانستان کلمه «خان» معمول است و بدین وسیله میخواهند دلیری و شجاعت خویش را تبارز دهند.


 از گذشته های دور میله ویساک با ویژه گی های منحصر به هندوان و سکهـ های افغان، در نقاط مختلف سرزمین آبایی شان افغانستان عزیز، تجلیل به عمل می آورند. در روز اول عيد ويساک خانواه هاي هندو و سکهـ افغان، با لباس هاي نو به معابد و درمسال ها رفته و در جماعت اشتراک مي ورزيدند. بزرگسالان براي کودکان عيدي مي دادند. در بسياري از خانه ها شيريني به نام «متايي» تهيه گرديده با شولهء شرين و سالن سبزی پالک و ميان خانواده و همسايه ها تبادل مي گرديد. خير و خيرات بيشتر در راه رضاي خداوند درين ايام صورت مي گرفت. آوازخوان هاي اهل خرابات با خواندن راگ راگني و تهمري در معابد، به شادي و شادماني بيشتر هموطنان هندو وسکهـ شان ميپرداختند.


براي کارمندان هندو وسکهـ ادارات دولتي، مکاتب و دانشگاه ها مدت سه روز و براي سربازان قطعات نظامي، مدت يک هفته رخصتي رسمي پذيرفته شده بود. روز دوم وسوم عيد ويساک، طور رسمي با راه اندازي محافلي در معبد درگاه پير رتن ناتهـ باغبانکوچه و درمسال سنگهـ سبهء کارته پروان، با جمعي از مهمانان عاليربته دولتي، نمايندگان اتباع خارجي و سرشناسان شهر کابل، تجليل مي شد. به گمان زياد از اين نوع همايشهاي مردمي و برادرانه در ولايات ديگر چون ننگرهار، پروان و پکتيا هم بوده اند.


اين مختصر ناتمام و نارسا خواهد ماند، اگر از ميله عنعنوي ويساک در شهرهاي جلال آباد و سلطانپور ياد نگردد. در روز ويساک کتاب مذهبي مردم سکهـ (دربار صاحب) طي مراسم با شکوه از درمسال جلال آباد به شهر سلطانپور انتقال مي يافت و درمسال (چشمه صاحب) آن شهر تاريخي، مدت يک هفته جلوس مي کرد. در آن هفته از پول اعانه مردم و درمسال سه وقت نان تهیه شده براي زايرين توزيع مي شد. کساني که توان مصارف عروسي را نمي داشتند و يا ازدواج درين روز را خجسته مي شمردند، در روند مراسم يک هفته يي، با اتحاف کتاب مذهبي نکاح بسته و به اين صورت پيوند خانوادگي مييافتند


البته با کمترين هزينه پولي. دلدادگان زيادي براي فرارسيدن اين ميله عنعنوي، روزشماري مي کردند تا به وصال رسند. شايان يادآوري است كه در هند عيد ويساک از رخصتي عمومي (سرتاسري) برخوردار نبوده، صرف در ايالت پنجاب آن کشور رخصتي عام مي باشد.