113

لعل محمد عاجز

از کتاب: شرح حال افغانان

 لعل محمد فرزند محمد طبیب از شاعران و طبیبان دربار تیمورشاه درانی است. او از گذر بارانه ی کابل بوده اجدادش نسل به نسل به طبا بت یونانی اشتغال داشتند.

عاجز از دوستان نزدیک هوتک افغان، شاعر و سخنور هم روزگارش بوده و آن هر دو در کمال دوستی و صمیمیت با هم روزگار می گذرانیده. در دیوان هوتک افغان یک مخمس بر غزل عاجز وجود دارد و نیز در یک دو جای از دوستی خود با و او یاد آور شده است.

عاجز درمکتب هندی پیروی از سبک بیدل می نموده و درین شیوه به پیشرفت های نایل شده بوده است. دیوانش که شامل غزل، قصیده، رباعی و مخمس است تا هنوز حله ی طبع نپوشیده است. سال تولد و وفاتش معلوم نیست و آرامگاهش در سیاه سنگ کابل است.


نمونه ی شعر :


تازه رو باشد جنون از داغ سودای دلم

خال روی این عروسست از سویدای دلم

می کند هر شب مشام را عطر بیز

آه یعنی عنبر سرجوش سودای دلم

تا تو ساغر می کشی با مدعی در انجمن

از می حسرت شود لبریز مینای دلم

تا خیال چشم مستت را تصور کرده ام

موج خیز گرد وحشت هاست سودای دلم

در ره خوبان درستی از من بیدل مخواه

سد شکن دارد ز زلف او سرا پای دلم

جامه ی دیوانگی را از ازل از روی صنع

دوخت خیاط ازل بر قد و بالای دلم

هر طرف از داغ گل ها کرده چندین لاله را

می توان آمد گهی بهر تماشای دلم

عاجزم در افتخار یک تماشا عمر هاست

چشم شوخت بر نمی آرد تمنای دلم