123

چیستان در ادب دری

از کتاب: چیستانهای شفاهی دری

چیستانهایکه در نیشه های دری رول دارد عموما توسط شاعران و گوینده گان نامدار ادب دری ساخته و پرداخته شده است، زیرا آنها برسم تفلن دست به ایجاد انواع چیستانها زده و کوشیده اند، معانی و مطالب را استادانه در لفاقۀ الفاظ بپیچند، تا آنانیکه دارای فهم عالی نباشند، به کند معنوی عبارات و جملات شان پی برده نتوانند.

یکی از خصوصیات چیستانهای ادبی اینست که منظوم بوده و گویندۀ آن ها معلوم است. از همین روست که چیستانها بحیث یکی از صنایع بدیعی شناخته شده و در تمام کتابهای فن بدیع ازین صنعت شعری ذکری بمیان امده است. 

قدیمترین چیستان در ادب بصورت مشخص معلوم نیست اما با در نظر داشت سابقۀ تاریخی این نوع ادبی در ادب پهلوی و اسطوره های باستانی میتوان حدث زده که از همان سیپده دم  ظهور ادب دری چیستان های توسط شاعران سروده شده که متآسفانه بدست ما نرسیده است. اما از آنجایی که اسناد موجود نشان میدهد، در اواخر قرن سوم و اوایل سدۀ چهارم هجری از کلام شعرای دو رئسامانی (269-300هـ) بر میآید، که در آنروزگار چیستان به دو شکل معما و لغز در ادب دری شناخته شده بود که زیر هر دو عنوان آنها را با سوابق تاریخی شان بررسی مختصری مینماییم.

لغز:

لغز در اصل لغت تازی بر گردانیدن چیزیست از سمت راست و الخار راه های کژ و مژ است و لغز اسو راخ موش دشتی است که برو ریب خانۀ اصل بیر دو چند راه  مختلف بیرون برد تا از مظیق طلب صیادان بسویی بیرون جهد و این جنس سخن را از بهر آن لغز خوانند که صرف معما است از سمت فهم راست. (1)

شمس الدین رازی مؤلف المعجم ف معاییر اشعار العجم» در تعریف لغز گوید: « لغز آنست که معنای از معانی در کسوت عبارات بشکل مشابه بطریق سوال بپرسندو ازین جهت انرا در خراسان آن » خوانند و این صنعت چون عذب و مطبوع اقتدا و اوصاف از روی معنی با مقصود مناسبتی دارد، به حشوالفاظ راز نگردیده 

--------------------------------------------------------------------------------------- 

1-رازی ، شمس قیس. المعجم فی معاییر اشعار العجم به تصحیح محمد عبدالوهاب قزوینی. تهران: مطبعه مجلس 1314. ص 316.

و از تشبیهات کاذب و استعارات بعید دور بود پسندیده باشد و تشخیص خاطر را بشاید. (1)

و رشید الدین وطواط بلخی نیز گویند : لغز همان معماست الاکه اینرا به طریق سوال گویند و عجم آنرا چیستان خوانند» (2) مانند این چیستان که در او صنف کوزه گفته شده :

لعبتی چیست ؟ نغز و خاک مزاج 

که به آبست از جهان خرسند

دست بر نهاده پنداری

بسر خویش میخورد سوگند(3)

در تعریف چیستان گفته اند که در حقیقت همان لغز است و چون به طریق سوال و یا کلمۀ چیستان شروع میشود به همین لفظ یعنی چیستان خوانده شده است مانند این شعر عنصری بلخی در لغز شمشیر:

چیست؟ آن آب چو آتش و آهن چون برنیان

بی روان ن پیکری، پاکیزه خون در تن روان

ارجنبانیش آبست ار بلرزانی درفش

ار بیندازیش تیر است اریخمانی کمان (4)

------------------------------------------------------------------------------------------ 

1-همان اثر313-314.

2-وطواط بلخی، رشید الدین محمد حدایق السحرفی دقایق الشعر به تصحیح عم اس اقبال. تهران: مطبعۀ مجلس 1327. ص ص 70-71

3.ابن قیس رازی 316

4.خاناری کیا، داکتر زهرا. فرهنگ ادبیات فارسی دری. تهران: بنیاد فرهنگ (ب. ت) ص 172 

از تعریفات بالا چنین نتیجه یی میتوان گرفت که لغز، یعنی چیستان و معماد آغاز یکی بوده، اما در اثر انکشاف و تکاملی که درین فن پدید آمده، بعد ها قواعد خاصی برای هر یک آن طور جدا گانه تدوین یافته به بخش های علیحده منقسیم گردیده اند.

در ادبیات دری نقش پای چیستانها را تا سر آغاز نهضت ادب دری در روزگاران پس از انتشار دین مقدس اسلام در کشور، میتوان سراغ گرفت، چه اولین شاعری دری که دیوان قسمت بیشتر اشعارش از گزند زمانه ایمن مانده، چیستانهایی دارد که نشان دهندۀ موجودیت این نوع ادبی در عهد اوست.

این شاعر ابو عبدالله محمد رودکی (وفات 329) است که در لغز رواش، قلم و غیره اشعاری سروده مانند:

در لغز رواش:

آن چیست؟ کز ان طبق همی تابد

چون ملحم زیر شعر عتابی

ساقش به صفت چو ساعد حورا

دستش بمثل چو پای مرغابی(1)

در لغز قلم:

لنگ دونده است گوش نی و سخن یاب

گنگ فصیح است چشم نی و جهان بین 

تیزی شمشیر دارد و روش مار 

که لبد عاشقان و گونه غمگین (2)

همچنان لغزی به شاعر دیگری از قرن چهارم هجرری منسوب است که ادمه لغز سرایی را در دورۀ سامانی نشان میدهد.

------------------------------------------------------------------------------- 

1-دهخدا، علی اکبر. لغت نامه تهران: سازمان لغت نامه . 130ص 36/236.

2.مؤتمن، زین العابدین . شعرو ادب فارسی. تهران بنگاه مطبوعاتی افشاری 1346 ص 335.

این لغز را که گویا در معنی شرابست و آنرا به دقیقی بلخی نسبت داده اند چنین است:

نگویی تا چه چیز است ای برادر 

بسی دیده تموز و نیرو آذر 

ز باب و ما در است اصل ولیکن

نزاید بچه چون او باب و مادر 

گهی چون مرد باشد گاه چون زن 

اگر در آب و آتش جاش سازی 

بجز در آب و آتش هر کجا هست 

بهر شکلی بر آید تیز منگر (1)

چون این چیستان قوت سایر اشعار دقیقی را ندارد لذا آنرا منسوب به او پنداشتیم، که باشد دانشمندان و صاحل نظران را چه در نظر آید؟

طوریکه دیده شد قدیمترین چیستانهای دری باکلمۀ « چیست آن» آغاز نشده اند، از اینجهت میتوان کلمۀ «چیستا» اویستا را که پیش ازین شاد شده در مقایسه با لفظ چیستان از لحاظ شکل و معنی مورد مطالعه قرار داد. بهر صورت در روزگار سلاجقه و غزنویان نیز شعر  را به لغز گویی ادامه داده فرخی، منو چهری عبدالواسع جبلی غرجستانی امیر معزی انوری و دیگران از برجسه ترین شاعرانی اند که الغاز و چیستانهای خوب و قوی سروده اند.

در دورۀ تیموری و بعد از آن وجودیکه توجه زیادی به معما سرابی مبذول داشته شد باز هم  شاعرانی نظیر ملا احمد سراج امامی هروی، زین الدین محمود اصفی و امثال شان چیستان گویی را ادامه دادند، که تا به امروز نیز در کشور ما دوام دارد.

--------------------------------------------------------------------------------- 

1-رهین داکتر سید مخدوم. معمایی از دقیقی بلخی. « ادب» 24/2 سرطان و سنبلۀ  1345. کابل : فاکولته ادبیات . ص 164 به نقل از « مجموعه اشعار شعرای نامدار» محفوظ در کتابخانۀ دولتی مدارس هند.

اخرین شاعرانیکه در کشور مار سالاتی در لغز یا چیستان دارند استاد محمد محمد ابراهیم خلیل و استاد عبدالحسین توفیق است که رسالۀ چیستانهای اولی در بخشی از کلیاتش در سال 1347 در کابل  بچاپ رسیده و دومی رسالۀ چیستان را که حاوی 53 لغز در 207 بیت است در سال 1344 نوشته که چاپ نشده و این لغز در معنای « میخ خیمه» از وست:

سرش را کوفتم با سنگ نیم من

طنابش دایم افگندم به گردن 

ولی او از وفا ایستاده بر پا

که تا ناگه نه لمبد خانه برمن (1)

معما:

معمی در زبان عربی کلامیست که معنایش پوشیده باشد و این کلمه مفعول- تعمیه است، که مآخوذ است از عمی یعنی پنهان بودن معنای چیزی در کسوت عبارات. (2)

رشید الدین و طوط بلخی (متوفی 573هـ) در معتبر ترین کتاب فن بدیع- 

« حدایق السجوقی دقایق الشعر» در تعریف معما گوید: این صنعت چنان باشد

که شاعر نام معشوق یا نام چیزی دیگری را در بیت پوشیده بیارد، اما تصنیف« اما به قلب اما به حساب اما به تبیه اما بوجهی دیگر. و آن چنان باشد که از طبع نیک دور نباشد و از تطویل و الفاظ نا خوش خالی بود و این صفت آنرا 

----------------------------------------------------------------------------- 

1-توفیق،عبدالحسین، چیستانها (نسخۀ دست نویس)

2-الراید. چاپ بیروت

باید که طبهای نقاد و خاطرهای و قادر باستخراج آن بیا زمایند. (1)  این تعریف وبه وضاحت نشان میدهد که تا قرن ششم هجری معما و لغز به دو نوع جداگانۀ چیستان گردیده و بنیاد ها ساختمان هر یک تفاوت بسیاری یافته بودند.

این دو دسته گی تا قرن نهم آنقدر عمیق شد که معمار بعنوان « علم شناختند و سالیب زیادی برای انواع آن وضع کردند.

بعضی ها را عقیده بر آنست که قدیمترین معما سرای دری انوری شاعران ششم هجریست (2)اما وجود کلمۀ معما به مفهوم امروزی در اشعار رود کی نشان میدهد که روزگار نیز مروج بوده ست، چنانچه وی گوید:

همچو معماست فخر و همت او شرح 

همچوابستاست فضل و سیرت او زنده (3)

و به همین ترتیب در تازه ترین تحقیق استاد عبدالحی حبیبی آمده که تاریخ گویی تعمییه و استفاده از حساب جمل در روزگار رودکی نیز رایج بوده است چنانچه استاد حبیبی از مرثیه رودکی در مرگ شهید، تاریخ وفات شهید بلخی را  استخراج نموده میگوید که منظور رودکی نیز ارائه مادۀ تاریخ وقات شهید بلخی بوده است . (4) گر چه درین باب گفتی هایی موجود است اما آنرا میگذاریم به محل مناسبتر.

--------------------------------------------------------------------------------------- 

1-حدایق،لسحر ص 30.

2-شعر و ادب فارسی ص 338.

3-لغت نامۀ دهخدا ج 1 (مقدمه) ص 27

4-حبیبی، عبدالحی. تاریخ گویی به تعمیه. کابل: اکادمی علوم 1360

ظاهرا قدیمترین معما یی که در رست هست،چیستا نیست در لغز شراب که در اسلوب معما سروده ده و سرا ایندۀ آن انوری ابیورد است:

مقلوب لفظ پارس به تصنیف از گفت 

دارم طمع که قوت پایم بدست اوست (1)

این لغز هم شیوۀ معما را دار دو هم طریقۀ لغز را  و صورت حل آن چنین است: مقلوب لفظ پارس سراپ است که بصورت تصحیف سراب میشود چون مقصد از قوت پاسه نقطه کلمه پاست که بدست او یعنی بالای حرف سین « سراب » گذاشته شود شراب حاصل میگردد.

و اما بدنبال اینکه برای نخستین بار شرف الدین علی یزدی در « حلل مطرز» خود قواعد معما را بدستور سلطان ابراهیم پسر شاهرخ در 832 یا838 هجری تدوین کرد، در هرات نهضت معما سرایی چنان نضج گرفت،  که در میان شعرای قرن نهم که نامشان در « مجالس النفایس» امیر علی شیر نوایی آمده 82 نفر معما سرا که جز سرودن معما کاری نداشتند؛ دیده میشود. و گروهی نیز چنان مستغرق این کار گردیدند که به معمایی معروف گشتند؛ مانند: میر حسین معمائی شهاب الدین معمایی مولانا محمد معمایی و امثال شان. (2)

در همین عصر بود که تآلیفات زیادی در بارۀ معما نوشته شد، چنانچه تنها حضرت نور الدین عبدالرحمن جامی هفت رساله درین باب نگاشت و دیگران مانند میر حسین معمایی، امیر علی شیر نوائی, شهاب الدین معمایی سید شریف معمایی، یوسف بدیعی،سلامیر حیدر معمایی- سیفی بخاری، مولانا محمد بدخشی،

------------------------------------------------------------------------- 

1-شعر و ادب فارسی ص 338.

2-نوایی، امیر علی شیر. مجالس النفایس. ترجمعه سلطان محمد فخری هراتی. تهران: مطبعۀ بانک ملی13230 هـ ش ص ص 1 تا 178.

مولانا محمد معروف به پیر معمایی، برهان الدین عطا الله رازی، و شیخ عبدالله شبستری هر یک در در بارهای تیموریان هرات،عثمانیانف صفویان و از یک های ماور النهر یک تا چند رساله نوشتند. 

طی سده های نهم تا یازدهم از مرزهای غربی چین تا مرزهای شرقی اروپا، میتوان از معما سرایان و مؤلفین رسالات و کتب متعدد معما بزبان دری سراغ گرفت. 

قواعدی که در قرن برای معما وضع شد، اخ و برگ زیادی دارد و نمیتوان درین مختصر در مورد آن سخن گفت؛ از اینرو صرف با یاد آوردی نام اسالیب اکتفا میکنیم:

ملامیر حسن معمایی شاعر معروف قرن نهم و کسیکه به عنوان بزرگترین و معروفترین معما سرای ادب دری شناخته شده، اعمال معمایی را چنین دسته بندی نموده است:

1-اعمال تسهیلی: که چار اسلوب دارد:

------------------------------------ 

الف:اسلوب انتقاد.

ب:اسلوب تحلیل .

ج:اسلوب ترکیب.

داسلوب تبدیل.

2-اعمال تحصیلی: که مشتمل بر هشت اسلوب ذیل است:

--------------------------------

الف-اسلوب تنصیص و تخصیص.

ب-اسلوب تسمیه.

ج-اسلوب تلمیح.

د-اسلوب ترادف و اشتراک.

هـ-اسلوب کنایت.

و-اسلوب تصحیف.

ز-اسلوب استعاره و تشبیه.

ح- اسلوب حساب.

3-اعمال تکمیلی: که مرکب است از:

--------------------------------- 

الف-اسلوب تالیف.

ب-اسلوب اسقاط.

ج- اسلوب قلب.

4-اعمال تذئیلی:که متضمن شش اسلوب است:

------------------------------

الف-اسلوب تحریک و تسکین.

ب-اسلوب حد و قصر.

ج-اسلوب اظهار و اسرار

د-اسلوب معروف و مجهول.

هـ-اسلوب تعریب و تعجیم(1)

چون شرح او آوردن مثال هایی ازین اسالیب دور از اصل موضوع ماست، لذا صرف با آوردن یک مثال که در آن چند اسلوب یکجا مراعات شده اکفتا میکنم. این معما در اسم عادل است:

---------------------------------------------------------- 

1-معمایی، ملامیر حسین. رسالۀ معمی. نسخه قلمی (مربوط کتابخانۀ استاد فرزانه علی اصغر بشیر هروی)

اگر جویی تو نام آن نکو کار

رفیعا جان بابا دل بدست آر!


طریقۀ استخراج:

منظور از رفیعا عبارت «رفی عا» است که بزبان عربی چنین معنی میدهد: « حرف ر در بین عا» که میشود «عرا» از لفظ جان با با نیز عبارت عربی «جانبا با» مراد است؛ با این حساب که در هر دو جانب با، عرا نوشته شود، چنین میشود: « عرا با عرا» یا « عرابا ع را» یعنی ن لفظ عرا حرف « ر» را افروخت» یا از دست داد. که باقی می ماند «عا» چون لفظ دل را بدست بیاورد از آن « عادل» حاصل میگردد.

امروز نیز شاعران ما برسم تفریح و تفنن معماهایی میسرایند، چنانچه این معمای سید شمس الدین مجروح که در مطایبه با جناب داکتر محمد انس و در اسم او گفته، سخت معروف است.

او همه نفس است و دل را باخته

مغز نان را تاج بر سر ساخته 

نفس دلباخته «نس» است و مغز نان الف، که چون بالای نس بیاید « انس» می شود. اما آخرین شاعریکه در معما رساله یی دارد، استاد محمد ابراهیم خلیل احمد جامی ژنده پیلی کابلی است که رساله معمای او جزو کلیاتش در سال 1347 در کابل چاپ شده است.