112

جشن چهارشنبه سورى از کجا می آید ؟

از کتاب: مقالات انفرادی
18 March 2020

از زمانه های خیلی دور تا اکنون درکشورهای ایران وافغانستان وآسیای میانه وترکیه وپاکستان وحوزۀ قفقاز،هرسال در آخرين هفته پايان سال خورشیدی، جشن چهارشنبه سورى برگزار ميگردد. در جشن چهارشنبه سورى مردم دور هم جمع ميشوند و دسته هاى گز وچوب را رويهم ميگذارند وآتش ميزنند و سپس از روى آتش مى پرند و حين پريدن از روى آتش ميگويند:

زردى من از تو ، سرخى تو از من !

و وقتى بار دوم ميخواهند از روى آتش بپرند، ميگويند:

سرخى تو از من ، زردى من از تو!

یعنی زردی وبیماری وناتوانی را ازمن بگیر و سرخی وشادابی و تندرستی را بمن ببخش! بدين سان  غصه‌ها و رنج‌های خود را به آتش می ‌سپارند تا بسوزد وخود به شادى و سرور مى پردازند و از آن لذت مى برند و تا پاسى از شب اين آئين را گرامى ميدارند. 

در افغانستان با وجود ترس از روحانیت مسلمان بنیادگرا و متعصب، هنوزهم دربرخى ازشهرها اين رسم بجا آورده ميشود. مثلاً: درغزنى دختران جوان و پسران جوان درشام چهارشنبه آخرسال در بيرون از آبادى، بته هاى خار و هيزم  را روى هم توده ميکنند و آنرا آتش ميزنند و بعد از روى آن مى پرند. دختران جوان و دم بخت ظرفى سفيد را پراز آب ميکنند وبعد هريک انگشترى خود را درآن مى اندازد، سپس يکى از دختران و ياکودکى دست در ظرف فروبرده يک انگشترى را بيرون مى آورد و به کسى که فال گرفته ميدهد، اگر انگشترى با نيتى که دختر در دل بسته يکسان باشد، آنگاه تصور ميکنند که آن دخترتا چهارشنبه هفته آخرسال آينده پشت بخت خود ميرود و شوهر ميکند.

در هرات، خاکستر آتش چهارشنبه سورى را دخترى بايد جمع کند و دور از محل خود بريزد و هنگامى که برميگردد، در ميزند و ازداخل خانه پرسيده ميشود:

 کيست ؟ 

دخترجواب ميدهد: منم.

 ميپرسند، ازکجا ميآئى ؟ 

ميگويد: ازعروسى .

 مى پرسند: چه آورده اى؟ 

ميگويد: تندرستى. 

در بدخشان در چهارشنبه سورى دختران موى سرخود را به چهل رشته تقسيم وآن را مى بافند و درانتهاى رشته موها شاخه ظريفى مى بندند تا تمام چهل رشته به ترتيب درکنار همديگرقرار گيرند. آنان هنگام پريدن از روى آتش ميگويند:« به روى مبارکت گردم ، زردى مرا گير و سرخى ات را بمن ده!»

 درتاجيکستان وازبکستان ، دربخارا و سمرقند وشهر سبز، درشب آخرين چهارشنبه سال همه مردم خود را مى شويند و مردان موى سرخود را مي تراشند و آنگاه از روى سه بوته آتش زده مى پرند و ميگويند: «روى پاک از تو و دامن پاک از ما».

درخراسان دختران نوجوان خانه بخانه ميگردند و درظرفى قاشق ميزنند واز صاحب خانه آجيل وشيرينى ميگيرند. درروستاهای خراسان هرخانواده چهارشنبه سورى را با سه يا هفت بوته خار آغاز ميکنند و پير وجوان وکودک از روى آتش مى پرند و ميگويند: «آل بدر، بلا بدر، دزد بدر وحيز از دهات بدر!» 

بدين ترتيب جشن چارشنبه سوری وجشن نوروز با وجود تغييرات اعتقادی و اجتماعی در منطقه، همچنان در خاطره فرهنگی اقوام  آریائی باقی مانده است. امروز شايد در تمام کشورهايی که در آنها نوروز برگزار می شود هيچ عنصر فرهنگی ديگری تا به اين اندازه قادر به معرفی هويت آریائی یا ايرانی آنان نباشد.

یکی از شرایط برگزاری جشن چهارشنبه سوری، گردآوری هیزم وآتش زدن و پریدن از روی شعله های آن توأم با فریادکشیدن  وکف زدنها وهلهله است.

در روایات اسطوره یی گفته میشود که آتش برای نخستین بار ازسوی  هوشنگ پادشاه سلسله پیشدادی بلخ کشف شده است. وپس از کشف آتش است که مردم به وسیلۀ آن به پختن غذا دسترسی پیدا می کنند. چگونگی کشف آتش توسط هوشنگ در شاهنامه فردوسی داستان جالبی دارد.

درمورد منشاءچارشنبه سوری  باید گفت که، این جشن  ريشۀ ميترائى دارد وهيچ ارتباطى به آداب زرتشتى ندارد. زيرا آتش درنزد زرتشتيان عنصر مقدسى است و پريدن از روى آن بى احترامى به آتش تلقى ميشود. از سوی دیگر در تقویم زرتشتیان هفته وجود ندارد تا چهارشنبه سوری وجود داشته باشد. در آئين زرتشتى ، سال به دوازده ماه تقسيم شده وهرماه به سى روز و هر روز نام خاصى دارد.بدین شرح :

 ١ - اورمزد: هستى بخش بزرگ، دانا ، نام خداوند،٢ - بهمن: انديشه نيک ،٣ -ارديبهشت : بهترين راستى وپاکى، ٤ -شهريور:شهريارى نيرومند، ٥ -سپندارمزد: فروتنى ومهرپاک ، ٦ -خورداد: تندرستى ورسايى ، ٧ - امرداد: بى مرگى وجاودانگى ، ٨ - دى بآذر: آفريدگار ، ٩ -آذر : آتش ، ١٠ - آبان : آبها ، هنگام آب ، ١١ - خير(خور) آفتاب ، خورشيد، ١٢ - ماه : ماه ، ١٣ - تير: ستاره تير، ستاره باران ، ١٤ -گوش (گئوش): جهان ، زندگى وهستى ، ١٥ -دى به مهر: آفريدگار، ١٦ - مهر: دوستى ، پيمان -١٧، - سروش : فرمانبردارى ، ١٨ - رشن : دادگرى ، ١٩ - فروردين : فروهر، روان جاودانه ، ٢٠ -ورهرام : پيروزى ، ٢١ - رام : رامش ، شادمانى ، ٢٢ - باد : باد ، ٢٣-دى به دين : آفريدگار، ٢٤-دين :بينش درونى (وجدان)، ٢٥ - ارد(اشى) : خوشبختى ، دارائى و خواسته ، ٢٦- اشتاد: راستى ، ٢٧ - آسمان : آسمان ، ٢٨ - زامياد: زمين ، ٢٩ - مانتره سپند: گفتار نيک ، ٣٠ . انارام : فروغ و روشنائى بى پايان.( مجله پژوهش های ايرانی ،شماره ۱، صص ۱۰۷)

چون در زبان هاى هند و اروپائى، خورشيد بنامهاى « سون، زون، زور، سور و سول» ناميده ميشود، بنابرين در چهارشنبه آخرسال، ميترائيان، به پاس نور وحرارتى که خورشيد درطول سال به مردم ارزانى داشته ،جشن ميگرفتند. 

در تقويم اسلامى چون چهارشنبه روز نحس شمرده ميشود، پس جشن چارشنبه سورى(جشن خورشيد- میترا) را در بعد از ظهر سه شنبه برگزارميکردند، بمرور زمان معنى «سور» (خورشيد) به جشن وسرور تبديل شده و مردم بی خبر، هرسنت قبل از اسلام را، به آئين زرتشتى نسبت داده اند. درحالى که سور و سورى برخاسته از نام مهروخورشيد است.  وجشن چارشنبه سوری یک جشن  میترائی است که درکنار آئین های زرتشتی به حیات وبقای خود ادامه داده وتا امروز هرسال برگزار میگردد وسوریا سوری  به معنی شادی وجشن نیز بکار میرود.