از تنگنای محبس تاریکی
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیرۀ این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه، ای خدای قادر بی همتا
آه ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هرشب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم
تنها تو آگه ای و تو میدانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من صفای نخستین را
از منجلاب تیرۀ این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه، ای خدای قادر بی همتا
آه ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هرشب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم
تنها تو آگه ای و تو میدانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من صفای نخستین را