42

جگر من

از کتاب: راگ هزره ، فصل صدرالدین ، بخش ،
صدرالدین

جگر من عسله من نیامدی بی تو شب من تاریک است با من باشی عشقم دنیا رمانتیک است
به یاد تو هر شب تا صبح مینویسم جای تو در قلبم خالیست عزیزم
جگر من عسل من امشب بیا بغل من دلبر من دنیای من مهتاب خوشگل شبای من
جگر من عسل من امشب بیا بغل من دلبر من دنیای من مهتاب خوشگل شبای من
آمدی در دنیای من , من به تو عادت کردم رفتی و من پیش خدا از تو شکایت کردم
قصه شدی در دفترم هر شب ترا میخوانم تو به من قول دادی گفتی که باتو می مانم
جگر من عسله من امشب بیا بغل من دلبره من دنیای من مهتاب خوشگل شبای من
جیگر من عسل من امشب بیا بغل من دلبر من دنیای من مهتاب خوشگل شبای من
با من بمان با من بمان دنیا قشنگ است عشقم بی تو دنیا جهنم است با تو بهشته عشقم
با من بمان با من بمان تو که دنیای منی تو که هدیه ی قشنگی از سوی خدای منی
جیگر من عسل من امشب بیا بغل من دلبر من دنیای من مهتاب خوشگل شبای من
جگر من عسله من امشب بیا بغل من دلبر من دنیای من مهتاب خوشگل شبای من