دك دك
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد جاوید
، بخش
،
احمد جاوید
تا ديده ام يار جان گل رويت
باشد دل من در ارزويت
ماه و رو، تا شوم با تو من روبرو
اين دلم چرا دك دك ميتپه
.....
دارم سوالي بده تو جوابم
داني نداني زحال خرابم
اين دل بيمار، مجنون و افگار
هر لحظه و هر بار
به ياد ان رخسار بانمك ميتپه
....
باور نما تو به قول و قرارم
غير از تو ديگر نگاري ندارم
اين دل بيمار ، مجنون و افگار
هر لحظه و هر بار
به ياد ان رخسار با نمك ميتپه
باشد دل من در ارزويت
ماه و رو، تا شوم با تو من روبرو
اين دلم چرا دك دك ميتپه
.....
دارم سوالي بده تو جوابم
داني نداني زحال خرابم
اين دل بيمار، مجنون و افگار
هر لحظه و هر بار
به ياد ان رخسار بانمك ميتپه
....
باور نما تو به قول و قرارم
غير از تو ديگر نگاري ندارم
اين دل بيمار ، مجنون و افگار
هر لحظه و هر بار
به ياد ان رخسار با نمك ميتپه