توی کتاب سرنوشت
از کتاب: راگ هزره
، فصل سراج پوپل
، بخش
،
سراج پوپل
آشکم امان نمی دهد
عکسهایت را باز ببینم
ترگرد تو ای همه کسم
برگرد تو ای همنفسم
نستی و من دلواپسم
بیتو نمشود زنده بود
عشق تو فلبم را ربود
ای هستی و ای تارو پود
باتو جهنمم بهشت
خدا روی قلبم نوشت
توی کتاب سرنوشت
بیتو نمشود زنده بود
عشق تو فلبم را ربود
ای هستی و ای تارو پود
باتو جهنمم بهشت
خدا روی قلبم نوشت
توی کتاب سرنوشت
عکسهایت را باز ببینم
ترگرد تو ای همه کسم
برگرد تو ای همنفسم
نستی و من دلواپسم
بیتو نمشود زنده بود
عشق تو فلبم را ربود
ای هستی و ای تارو پود
باتو جهنمم بهشت
خدا روی قلبم نوشت
توی کتاب سرنوشت
بیتو نمشود زنده بود
عشق تو فلبم را ربود
ای هستی و ای تارو پود
باتو جهنمم بهشت
خدا روی قلبم نوشت
توی کتاب سرنوشت