وای من بیهوده ام
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام، افتاده چون بیمارها
بیمارها
خالی ام خالیتر از یک خاک یا از یک سکوت
ای شما از زندگی
ای شما از زندگی لبریزها، سرشارها
سرشارها
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام،افتاده چون بیمارها
بیمارها
روزهایم، هفته هایم، سالهایم چیست؟ چیست؟
چیست؟ چیست؟
روزهایم، هفته هایم، سالهایم چیست؟ چیست؟
چیست؟ چیست؟
داستان کهنه یا
داستان کهنه یا تقلید ها، تکرار ها
تکرار ها
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام، افتاده چون بیمارها
بیمارها
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام، افتاده چون بیمارها
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام، افتاده چون بیمارها
بیمارها
خالی ام خالیتر از یک خاک یا از یک سکوت
ای شما از زندگی
ای شما از زندگی لبریزها، سرشارها
سرشارها
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام،افتاده چون بیمارها
بیمارها
روزهایم، هفته هایم، سالهایم چیست؟ چیست؟
چیست؟ چیست؟
روزهایم، هفته هایم، سالهایم چیست؟ چیست؟
چیست؟ چیست؟
داستان کهنه یا
داستان کهنه یا تقلید ها، تکرار ها
تکرار ها
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام، افتاده چون بیمارها
بیمارها
وای من بیهوده ام
وای من بیهوده ام، بیهوده در کار ها
در کارها
آه من افتاده ام
آه من افتاده ام، افتاده چون بیمارها