خاطرات
از کتاب: راگ هزره
، فصل ولی حجازی
، بخش
،
ولی حجازی
هر جا روم یک خاطره در دلم تازه شود
غم عشق تو برایم بی حد و اندازه شود
دوری از من اما یاد تو همینجاست گل من
گر چه دوری اما تو نمیروی از دل من
تو که رفتی بردی با خود نفس و جان مرا
آرزویم است که تو بینی اشک چشمهای مرا
غم این خاطره ها برده امان از دل من
تا ابد جای تو اینجاست در دلم ای گل من
آهای گل بی وفا تنهام گذاشتی چرا
طاقت نداره دلم بماند از دستات جدا
دوری از من اما یاد تو همینجاست گل من
گر چه دوری اما تو نمیروی از دل من
هر زمان یاد تو جاریست در تمام لحظه هایم
تا ابد جز تو نباشد عشق دل خواهی برایم
هر زمان یاد تو جاریست در تمام لحظه هایم
تا ابد جز تو نباشد عشق دل خواهی برایم
نمیدانی چقدر دلم برات تنگ شده
باورم نیست که دلت چون گل تو سنگ شده
گرچه دوری اما یاد تو در این جان من است
بی تو دنیا گل من همیشه زندان من است
غم عشق تو برایم بی حد و اندازه شود
دوری از من اما یاد تو همینجاست گل من
گر چه دوری اما تو نمیروی از دل من
تو که رفتی بردی با خود نفس و جان مرا
آرزویم است که تو بینی اشک چشمهای مرا
غم این خاطره ها برده امان از دل من
تا ابد جای تو اینجاست در دلم ای گل من
آهای گل بی وفا تنهام گذاشتی چرا
طاقت نداره دلم بماند از دستات جدا
دوری از من اما یاد تو همینجاست گل من
گر چه دوری اما تو نمیروی از دل من
هر زمان یاد تو جاریست در تمام لحظه هایم
تا ابد جز تو نباشد عشق دل خواهی برایم
هر زمان یاد تو جاریست در تمام لحظه هایم
تا ابد جز تو نباشد عشق دل خواهی برایم
نمیدانی چقدر دلم برات تنگ شده
باورم نیست که دلت چون گل تو سنگ شده
گرچه دوری اما یاد تو در این جان من است
بی تو دنیا گل من همیشه زندان من است