42

من در سرای تو شور دگر دارم

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

من در سرای تو شور دگر دارم از جام و پيمانه
هرکس مرا بيند گويد که باز آمد آن مست و ديوانه

من آنچه گويم در امانم، بيخبر از اين و آنم در سرای تو
من جزحديث آشنايی از کتاب دل نخوانم در کنار تو

تو که حال مرا می دانی، راز مرا می جويی
راز وفاداری را از دل من می پويی
دور از تو هستم در ناتوانی چو تار مويی

چو از توأم می دانم روز و شب در آتش غم
با من بگو از هرجا،
مهجوری که می کشم يارم، يارم