42

سلسله مو

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

آن سلسله مو آيد اگر بر سر بازار
بازار شود از نفس اش تازه چو گلزار
کمان دارد ز ابرو کمان دارد ز گيسو
شکر در خندهء او شکر در خندهء او
به پيشش خم شود سر ها به زانو بتی ما جادو است البته جادو
ای سلسله مو ای سلسله مو ازين سوجا گذر کن
ما هم عاشقيم بر ما هم نظر کن
بدل مهر تو دارم ز عشقت بيقرارم
دو چشمی اشک بارم بپايت ميگذارم
برای ديدنت در انتظارم وگر فرمان دهی جان ميسپارم
ای گيسو کمند ای ابرو کمان تو ما را مترسان
سر می طلببی آمده و بستان