42

در خانه ام ای یار مه مهمان شده بودی

از کتاب: راگ هزره ، فصل آرش بارز ، بخش ،
آرش بارز

یک بوسه به من دادی وشد چشم تو پرنم
از کرده خود باز پریشان شده بودی
در خانه ام اینبار که مهمان شده بودی
ای یار چرا باز پریشان شده بودی
در خانه ام اینبار که مهمان شده بودی
ای یار چرا باز پریشان شده بودی
یک بوسه به من دادی وشد چشم تو پرنم
از کرده خود باز پشیمان شده بودی
از کرده خود باز پشیمان شده بودی

ای یار ره عشق ره دور و دراز است
در طالع من عشق پر از سوز و گداز است
ای یار ره عشق ره دور و دراز است
در طالع من عشق پر از سوز و گداز است
یکبوسه اگر هسست گناه تو در این راه
ای یار خدای من و تو بنده نواز است

در خانه ام اینبار که مهمان شده بودی
ای یار چرا باز پریشان شده بودی
یک بوسه به من دادی وشد چشم تو پرنم
از کرده خود باز پشیمان شده بودی
از کرده خود باز پشیمان شده بودی