42

یک غزل مانده به دیدار نهایی، لیلا

از کتاب: راگ هزره ، فصل آرش بارز ، بخش ،
آرش بارز

یک غزل مانده به دیدار نهایی، لیلا
یک غزل تا به تباهی و جدایی، لیلا
پنج بیتی که به قول تو شباهت دارد
گره افتاده به احساس گدایی، لیلا

بعد ازین جوره دوبیتی که به پایان برسد
هر قدر نعره زنم هیج نپایی ، لیلا
مصرعی مانده که در مرگ خودم چیغ زنم
مصرعی نیست دگر حال کجایی، لیلا

چار بیتی که چنان چار کنار گور است
تو(جاه) شده در نفسم تا تو برایی ، لیلا
دو سه بیت نگران مانده که ترکم بکنی
به وداعی که دگر باز نیایی ، لیلا

شعر اصلی
یک غزل مانده به دیدار نهایی لیلا
یک غزل تا به تباهی و جدایی لیلا
پنج بیتی که به قول تو شباهت دارد
گره افتاده به احساس گدایی لیلا
چار بیتی که چنان چار کنار گور است
تو شده در نفس‌ام تا تو برایی لیلا
دو سه بیت نگران مانده که ترکم بکنی
به وداعی که دیگر باز نیایی لیلا
بعد ازین جوره دوبیتی که به پایان برسد
هر قدر نعره زنم هیچ نپایی لیلا
مصرعی مانده که در مرگ خودم چیغ زنم
مصرعی نیست دیگر های کجایی لیلا ...