گل سبو به دوش آمد
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ولی
، بخش
،
احمد ولی
گل سبو به دوش آمد، ساغر خموشان کو؟
جام می به جوش آمد، بانگ باده نوشان کو؟
برغمی چنین سنگین، تکیه چون کنی ؟ ای دل
از سبو به دوشان پرس، «خم می فروشان کو»؟
مست باده ای دیگر در فغان نمیبینم
نعرههای مستانه ز آن رمیده هوشان کو؟
غنچه بود و مستوری کز دم صبا بشکست
بوی می چو برپا شد زهد پرده پوشان کو؟
جام می به جوش آمد، بانگ باده نوشان کو؟
برغمی چنین سنگین، تکیه چون کنی ؟ ای دل
از سبو به دوشان پرس، «خم می فروشان کو»؟
مست باده ای دیگر در فغان نمیبینم
نعرههای مستانه ز آن رمیده هوشان کو؟
غنچه بود و مستوری کز دم صبا بشکست
بوی می چو برپا شد زهد پرده پوشان کو؟