42

برو یار برو یار

از کتاب: راگ هزره ، فصل رجا راهش ، بخش ،
رجا راهش

مدی بیهوده آزارم برو یار
شکستی قلب ناچارم برو یار
برو یار برو یار برو یار دل آزار
منم خسته و بیمار برو یار جفا کار
مره تو دیوانه کدی - از خود و بیگانه کدی
شوره و افسانه کدی - رسوایی زمانه کدی

یکی را آرزو کردی و رفتی - برایش پرس و جو کردی و رفتی
تو هم تا آبرو از من گرفتی - مرا بی آبرو کردی و رفتی
مرا بی آبرو کردی و رفتی
مرا بی آبرو کردی و رفتی
روز مرا تار کدی - عالم بیدار کدی
دل مه افگار کدی ـ رسوایی بازار کدی

فراق دوریت دیوانه ام کرد - چون مجنون دربدر بیخانه ام کرد
چنان داغ بدل ماند از جدایی - که با هر آشنا بیگانه ام کرد
که با هر آشنا بیگانه ام کرد
که با هر آشنا بیگانه ام کرد
مره تو بدنام کدی - خوده تو آرام کدی
روز مره شام کدی - عشق مه ناکام کدی