امشب ز سوز هجر تـو اشکم ز دیده رفت
از کتاب: راگ هزره
، فصل هنرمند نابیدا
، بخش
،
هنرمند نابیدا
امشب ز سوز هجر تـو اشکم ز دیده رفت
درد دلـم به سـوی فلک سـر کشیده رفت
خونابه ای که در جگرم موج مـی گرفت
از قصه آب شد و ز مژگان چکیـــده رفـت
در رهگذار یار نشستم بحال زار
سویم ندید و عرض مرا ناشنیده رفت
درد دلـم به سـوی فلک سـر کشیده رفت
خونابه ای که در جگرم موج مـی گرفت
از قصه آب شد و ز مژگان چکیـــده رفـت
در رهگذار یار نشستم بحال زار
سویم ندید و عرض مرا ناشنیده رفت