42

اھو بره سفید خود گم کردم

از کتاب: راگ هزره ، فصل مریم وفا ، بخش ،
مریم وفا

اھو بره سفید خود گم کردم
من رخ به ولايت ھای مردم کردم
اھو بره سفید خود گم کردم
من رخ به ولايت ھای مردم کردممردم میگه ببین که دیوانه شدم
دیوانه نیم یار خود را گم کردم
مردم میگه ببین که دیوانه شدم
دیوانه نیم یار خود را گم کردم
عاشق نبودم چگونه امسال شدم
با تازه نھال نو گرفتار شدم
از تازه نھال نو ندیدم ثمری
آخر به ملامت ھا گرفتار شدم
قددت به مثال نوده نیشکر است
رخسارگگت ز برک گل تازه تر است
قددت به مثال نوده نیشکر است
رخسارگگت ز برک گل تازه تر است
یک بار کنی نگاه به من میسوزم
دزدیده نگاه تو ز کشتن بد تر است
یک بار کنی نگاه به من میسوزم
دزدیده نگاه تو ز کشتن بد تر است
عاشق نبودم چگونه امسال شدم
با تازه نھال نو گرفتار شدم
از تازه نھال نو ندیدم ثمری
آخر به ملامت ھا گرفتار شدم
ای کرته کبود، من کمین تو شوم
تو گندم سبر و من زمین تو شوم
ای کرته کبود، من کمین تو شوم
تو گندم سبر و من زمین تو شوم
گر گندم سبز درو گران بسیار است
یک بوسه بده که خوشه چین تو شوم
گر گندم سبز درو گران بسیار است
یک بوسه بده که خوشه چین تو شوم
عاشق نبودم چگونه امسال شدم
با تازه نھال نو گرفتار شدم
از تازه نھال نو ندیدم ثمری
آخر به ملامت ھا گرفتار شدم
آخر به ملامت ھا گرفتار شدم
آخر به ملامت ھا گرفتار شدم