42

دیده ام تا به سحر محو روی سحر است

از کتاب: راگ هزره ، فصل احسان امان ، بخش ،
احسان امان

دیده ام تا به سحر محو روی سحر است
تپش سینه ای من قصه گوی سحر است

شبنمی خاطره ها باغ رویای سحر
چشم گردون فگند اشک در پای سحر

بالی بگشاده ای شب کرده خورشید نهان
باز کار من و دل جستجوی سحر است

ناز هر جلوه ای ما دگر این دل نکشد
که سرا پا همه در آرزوی سحر است