42

آزارم مده که دلم تنگ است

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ولی ، بخش ،
احمد ولی

آزارم مده که دلم تنگ است
امشب با منت چه سر جنگ است
قربانت شوم این چه نیرنگ است

ازیک نگه ات دلم افسون شد
دیوانه و مست همچو مجنون شد
بس بس که دلم چشمهً خون شد

یک بوسه از آن لب نابم ده
دل سوخت زغم کمی آبم ده
از ساغر عشق تو شرابم ده