مست شدم ساقی
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
مست شدم ساقی، مست شدم ساقی
مستم از می بکن ای ساقی زیبا امشب
قد بر افراز و بکن ولوله بر پا امشب
ساقیا مست ز یک جرعه شرابم کردی
ریز یک جرعه ی دیگر که کبابم کردی
شراب ارغوانی ریز در جام
که با هم سر کشیم آرام آرام
محتسب بیخبر آمد به می و مینا زد
سنگ بر سینه ی ما و همگی دنیا زد
بگو با یار کار مشکل من
پیاله سازد از آب و گل من
محتسب ما همه را دست و سر و پا شکند
ای خوش آن سر که بجای سر مینا شکند
خریدار میم هر جا که هستم
که من تا زنده ام می می پرستم
مستم از می بکن ای ساقی زیبا امشب
قد بر افراز و بکن ولوله بر پا امشب
ساقیا مست ز یک جرعه شرابم کردی
ریز یک جرعه ی دیگر که کبابم کردی
شراب ارغوانی ریز در جام
که با هم سر کشیم آرام آرام
محتسب بیخبر آمد به می و مینا زد
سنگ بر سینه ی ما و همگی دنیا زد
بگو با یار کار مشکل من
پیاله سازد از آب و گل من
محتسب ما همه را دست و سر و پا شکند
ای خوش آن سر که بجای سر مینا شکند
خریدار میم هر جا که هستم
که من تا زنده ام می می پرستم