ای دلبر من
از کتاب: راگ هزره
، فصل حمید سخی زاده
، بخش
،
حمید سخی زاده
ای دلبر من دمی بیا پیش من
رحمی بنما به حال درویشی من
گفتم که بنام تو سخن آغاز کنم
کلکینچه ای رو به اسمان باز کنم
ابر امده یاذ آمذو توفان امذ
نگذاشت که با تو پرواز کنم
چون (عم) زدوری تو گریان کردم
چون سنگ غمت خوردم و پنهان کردم
در دهگذر باد نشستم همه عمر
هر قاصدک امد از تو پرسان کردم
رحمی بنما به حال درویشی من
گفتم که بنام تو سخن آغاز کنم
کلکینچه ای رو به اسمان باز کنم
ابر امده یاذ آمذو توفان امذ
نگذاشت که با تو پرواز کنم
چون (عم) زدوری تو گریان کردم
چون سنگ غمت خوردم و پنهان کردم
در دهگذر باد نشستم همه عمر
هر قاصدک امد از تو پرسان کردم