42

چی روزها که به راه تو منتظر ماندم

از کتاب: راگ هزره ، فصل فرهاد دریا ، بخش ،
فرهاد دریا

چی روزها که به راه تو منتظر ماندم
چه شام ها که به یادی تو اشک سحر کردم
چه لحظه ها که نشستم به حسرتی دیدار
چه بارها که تمنای بی ثمر کردم

به گوش جان من ای صبح آرزو دیگر
جهان ترانهء شیرین عشق میخواند
ستاره گان همه نور امید می باشد
سپیده ظلمت شب را زخویش میراند

تو چون ستارهء رویایی خیال انگیز
در آسمان دلی خفته ام درخشیدی
توچون فریشتهء زیبا و چون الاههء مهر
به من محبت و نیروی عشق بخشیدی